کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

موهایت...

یادت هست

گنجشکان در دست های ما

دانه می خوردند؟

و موهایت

در رودخانه های جهان می ریخت...

و موهایت

مسیر بادها را مشخص می کرد...

و موهایت

بادها را دیوانه می کرد...

یادت هست

در باران رقصیده بودیم؟

یادت هست؟

حیف،

حیف که یادت نیست!

 

"محمدرضا مختار"


برگرفته از وبلاگ "محبتستان"

------------------------------------------------------------

 

دفتر عشق:

این روزها

تشنه ی شنیدنم مدام ...!

بعضی صدا ها را می نوشم انگار

مثل صدای باران

مثل صدای دریا

و صدای تو ...

که ماورای تمام پژواک های زمینی ست !

"منبع: نت"

----------------------------------------------------

+ حس نوشتن نیست و حتی حس خواندن! ببخشید اگر کمرنگم اینروزها. سر نمیزنم به دوستان و کامنت‌ها بی پاسخ موندن.

تمام سهم من از تو

تمام سهم من از تو

آتشی‌ست که از دور گرمم می‌کند
و هر بار نزدیک می‌شوم،
پایم پس می‌کشد!
حالا تو هی بگو،

از سوختن می‌ترسی،
من می‌گویم از خاکستر شدن می‌ترسم...

 

"علیرضا باقی"

----------------------------------------------------------


+ صبح رنگی شما بخیر... ، 24 تیر

روزهای رفته...

روزهای رفته

به چوب کبریت های سوخته می مانند

جمع آوری شده

در قوطی خویش

هر کاری می خواهی بکن

آن ها دوباره روشن نمی شود

و روزی سیاهی آن ها

دستت را آلوده می کند

روزهای چوبی ات را

باید از همان آغاز

بیهوده نمی سوزاندی

 

"فکرت صادق"

(ترجمه از رسول یونان)

چنگ می‌زنم به خیالت!

چنگ می‌زنم به خیالت!
مشتم را که باز میکنم غمگین‌تر می‌شوم...
عطر دست‌هایت می پرد
کدام را نگه دارم؟!
خیالت را؟!
عطر دست هایت را؟!
آن روزهای از دست رفته را؟!
یا...؟!
هیچکدام
من خواب و خیال نمیخواهم!
خودت را کم دارم!

یادت که نرفته؟
تو یک آغوش به من بدهکاری...

"
شیما سامانفر"

---------------------------------------------------------------


دفتر عشق:

دلم که می‌گیرد !
نه سراغ عکس‌هایت می‌روم
نـه دل خوش می‌کنم
به دوستت دارم‌های فاصله دارت
دلـم که می‌گیرد
تنگتر خودم را در آغوش می‌گیرم
شاید چیزی از تو
جا مانده باشد
میان ِ من ...

"ناشناس"


شب‌های بی تو

آسمان‌ها، ترانه‌هایی آبی

کوه ها، قصه هایی سبز

اما این را نمی‌دانم

که زنبق ها از کجا بر دشت باریده‌اند؟

دریا، آرزوی آبی من است

با آوای مغمومش

و باد، کلام شیرینم

که گونه ات را می‌بوسد

و لای گیسویت می‌پیچد.

شب، سکوت توست

روز، لبخندت.

شب‌هایی که بی تو می‌گذرند

از گیسوی تو درازترند.

 

"فکرت قوجا"

(ترجمه از رسول یونان)

بی شباهت است...

بی شباهت است

چشم‌هـــای تو

به تمام مردمکان سیاهی

که دنیا زاییــده است

 

بر پلک‌های تو

موجی سوار است

آرام و سبک

که این را

توفان‌های سهمگــین اقیانوس

ناگزیر می‌دانند

 

بخشش عظیمی‌ست دست‌های تو ...

دست‌های تو

کودکی‌ست که قلبش

برای خورشید می‌تپد

و بادبادکش را

به باد می‌دهد ...!

 

"بابک رضایی"

(وب دریا گوشه)

 

ریسمان پاره...

ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد

دوباره دوام می آورد

اما هر چه باشد ریسمان پاره ای است.

شاید ما دوباره همدیگر را دیدار کنیم

اما در آنجا که ترکم کردی

هرگز دوباره مرا نخواهی یافت!

 

"برتولت برشت"

اسمم را بخوان

همه ی سنگ های جهان را

به پنجره ای می زنی

که شیشه ندارد.

اسمم را بخوان

اگر شکستن

خیال تو نیست.

 

"شیدا نوذری" 

----------------------------------------------------------

 

دفتر عشق:

در آغوشم بگیر

بگذار گرمی دستت را حس کنم

و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم

نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان

قلبم به پایت افتاده است

لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن

تنها تو را می خواهم

بگذار در نگاهت غرق شوم

و بگذار در آغوشت بخواب روم

"منبع: نت"

معشوق من، با تو به هیچ کجا نخواهم آمد

معشوق من

با تو به هیچ کجا نخواهم آمد

اینجا گربه ایست محتاج من

بگو چگونه حرف رفتن می‌زنی

وقتی با خبری که شبها

برادران وزارت عشق

با صدای من به خواب می روند

آنهنگام که باتو

عاشقانه ی فروغ می‌خوانم

اصلا فکرت چگونه به رفتن است

وقتی از گامهامان در مسیر ترقی خواهی،باخبری

زمانیکه میدانی در این خاک ماندن هر سال

پانصدوچهل هزار تومان از پولهای مسروقه ات را باز میگرداند

و یا شجاعت بازخرید اوراق مشارکت دولتی و خرید دلار

مشتی اساسی است بر پالان خر

معشوق من

ما در این مسیر تنها نیستیم

همراهانمان هزاران مرد کُردند

که شناسنامه ی دخترانشان را به فاطمه میگیرند

و در دل روژانند دلبرکانشان

و هزاران زن تهرانی

که پرچم های اعتراضشان

کاکل های مش کرده و شلوارهای پاره ایست

که همجنسان سیاه پوش چون شلوارهایشان را

غرق خشم میکند

و حتی ته کوچه‌های بن بست سیگار می‌کشند

و اینجا پر است از بچه‌های معصوم لواشک فروش در مترو

که وقتی اجناسشان را به جرم ندادن مالیات می‌گیرند

به اشکی سوزناک، همه را به لعنت دولت وا می‌دارند

باورت نمی‌شود اما زنها

از این که بی‌حیا شوند نمی‌ترسند

و کلم به سری را که در شلوغی مترو

به کابین راننده خزیده است، مادر فلان خطاب میکنند

من، حتی مردی را می شناسم

که جریمه‌هایش را  پاره می‌کند

و هنگام فروش ماشینش

با پرداخت جریمه های یکجای دو برابر شده

پاره می شود

اینجا پر است از مردمان هوشمندی

که برای ضرر زدن به نظام

بنزین مانده در کارتهای سوختشان را مصرف نمی‌کنند

و بنزین آزاد هفتصد تومانی می خرند

تا وقت از راه رسیدن بنزین هزار تومانی

بنزین چهارصدتومانی در خورجین داشته باشند

معشوق من

اینجا تمامی مردم

به وقت قضای حاجت

مبارزان سیاسی‌اند

و هنوز با گرانی دلار و ابسولوت و نایابی سیگار بی برچسب

با عرق سگی و سیگار برچسبدار،

 مست می‌کنند

و نا مرغوبی عرق و سیگار را

با خمیر چیپس و ماست موسیر

به عنوان والاترین اقدام سیاسی

قِی می‌کنند

مبارزات سیاسی مردم، بی محاباست!

باور کن رفیق

اینجا یک مستراح عمومی است

با مردم و سیاستمدارانی

که به اسهالی تاریخی، دچارند

 

"ارغوان اشترانی"

از بهار تقویم می ماند...

از بهار تقویم می ماند

از من

استخوان هایی که تو را دوست داشتند!

 

"الیاس علوی"

لبخندت...

لبخندت

ادراک نشاطی است

که از گشودن گنجینه‌ای دست می‌دهد
نازنین!
مرا خرافه مپندار
که کولیان
وارثان علم قدیم‌اند.

"سعید قربانیان"

بغلت می کنم...

بغلت می کنم

سینه ات، بازوانت، شانه هات...

این همه زیبایی که در تو جمع شده

در آغوشم پخش می شود

 

"آزاده زارعیان"

چشم هایت را خواب می بینم

چشم هایت را خواب می بینم
نگاهت را کابوس
هی غریبه
هنوز جای تنت
روی
... تخت من
مانده است
به جایت که دست می کشم
تو را پیدا نمی کنم
نمی دانم
در کدام
یک از خواب های من
جا مانده ای...


"سارا کاظمی"

-------------------------------------------------------

 

دفتر عشق:

پرنده با انبوه حسرت در قلب خود؛ به تنگ ماهی خیره شده و می گوید:

تو که سقف قفست شکسته، پس چرا پرواز نمی کنی!؟

منبع: وبلاگ از شراب تا سراب

-----------------------------------------------------


+ ترانه "فقط در همین حد" با صدای بابک مافی را از اینجا دانلود کنید.


ما دوباره سبز می شویم…

من به چشمهای بی قرار تو
قول می دهم
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
ما دوباره سبز می شویم

"قیصر امین پور"

حرف که میزنی

حرف که میزنی ...

من از هراس طوفان؛

زل می زنم به میــــــز،

به زیر سیگاری،

به خودکار ...

 

تا باد مرا نبرد به آسمان !

 

لبخند که میزنی

من زل میزنم به دست هایت ...

به ساعت ِ مچی طلایی ات،

به آستین پیراهنت،

تـــا فرو نروم در زمین !

 

دیشب مادرم می گفت :

تو از دیروز

فرو رفته ای در کلمه ای انگار ...

در عین

در شین

در قاف

در

نقطه ها !

. . .

 

"مصطفی مستور"

ای صمیمی، ای دوست

ای صمیمی، ای دوست

گاه و بیگاه لب پنجره خاطره ام می آیی

دیدنت... حتی از دور

آب بر آتش دل می پاشد

آنقدر تشنه دیدار تو ام

که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم

دل من لک زده است

گرمی دست تو را محتاجم

و دل من... به نگاهی از دور

طفلکی می سازد

ای قدیمی، ای خوب

تو مرا یاد کنی یا نکنی، من به یادت هستم

من، صمیمانه به یادت هستم

آرزویم همه سر سبزی توست

دایم از خنده لبانت لبریز

دامنت پرگل باد.

 

"مرتضی کیوان هاشمی"

---------------------------------------------------

 

پی نوشت 28 آبان 1392:

این شعر نه از سهراب است و نه از حمید مصدق! شاعر این شعر زیبا آقای «مرتضی کیوان هاشمی» هستند.

آقای هاشمی اهل نیشابور بوده و کتاب «ترکه و تبر» آخرین تالیف ایشان است.

صفحه شاعر در سایت کلوب

پرندگان سفید

افسانه‌های هیمالایایی می‌گویند
پرندگان سفید زیبایی هستند
که همیشه در پرواز زندگی می‌کنند
آن‌ها در هوا زاده می‌شوند.
باید پرواز را
پیش از آن‌که سقوط کنند
یاد بگیرند
شاید تو نیز این‌گونه به دنیا آمده‌ای
که زمین زیرپایت مدام خالی می‌شود
شاید جاذبه‌ی زمین
علیه تو اقامه‌ی دعوی می‌کند
و احساس می‌کنی
کسی دیگر هستی.

برای کسی که در دل سقوط زندگی می‌کند
در آسمانی که زیر آسمان همگان است.

 

"جنیفر سویینی"

ترجمه‌ از: محسن عمادی

دلتنگ

دلتنگ یعنی؛

رو به روی دریا ایستاده باشی

و خاطره یک خیابان خفه ات کند.

 

"مجتبی صنعتی"

----------------------------------------------------------


+ دانلود ترانه ماندگار "زردها بیهوده قرمز نشدند" با صدای فرهاد

امروز بالاخره موفق شدم این فایل رو آپلود کنم

مربوط به پست «زردها بیهوده قرمز نشدند» ، 16 اردیبهشت

ادامه مطلب ...

زردها بیهوده قرمز نشدند

زردها بیهوده قرمز نشدند

قرمزی رنگ نیانداخته بیهوده بر دیوار
صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست
صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست
گرده روشنی مرده برفی . همه کارش آشوب
بر سر شیشه هر پنجره بگرفته قرار
زردها بیهوده قرمز نشدند
قرمزی رنگ نیانداخته بیهوده بر دیوار
صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست
صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست
گرده روشنی مرده برفی . همه کارش آشوب
بر سر شیشه هر پنجره بگرفته قرار
من دلم سخت گرفته است از این
میهمان خانه مهمان کش روزش تاریک
من دلم سخت گرفته است از این
میهمان خانه مهمان کش روزش تاریک
که به جان هم نشناخته . انداخته است
چند تن خواب آلود . چند تن ناهموار
چند تن نا هشیار که به جان هم نشناخته . انداخته است
چند تن خواب آلود . مشتی ناهموار
چند تن نا هشیار . چند تن خواب آلود

 

"نیما یوشیج"

----------------------------------------------------------

 

+ دانلود ترانه ماندگار "زردها بیهوده قرمز نشدند" با صدای فرهاد


آهنگ ساز: فرهاد، تنظیم: آندریانیک، نام آلبوم: برف

(زنده یاد فرهاد این آلبوم را سال 1376 در ایالات متحده آمریکا ضبط  و منتشر کرد)

این ترانه بنظرم یکی از زیباترین کارهای فرهاد هست.

به من نگاه کن ای انسان من

صدایت میزنم گوش بده قلبم صدایت می‌زند.

شب گرداگردم حصار کشیده است، کجایی، کجایی ای یقینی که نیستی؛ ای یقینی که تو را روزهاست فریاد می‌زنم.
من به تو نگاه می‌کنم،
از پنجره های دلم به ستاره هایت نگاه می‌کنم ،
به ستاره‌هایی که هنوز وجود انسانی اش بر من ظاهر نشده است و من انتظار می‌کشم و احساس می‌کنم که تو هم همین نزدیکی‌هایی. در همین خیابانهایی که دیر گاهیست در آن پرسه نزده‌ام .

شاید بارها از کنارم گذشته‌ای به ستاره‌های شبی که آفتاب را فریاد می‌زنند نگریسته‌ای و امروز هر ستاره به آفتابی بدل شده است و من آفتاب را باور دارم من دریا را باور دارم و چشم های تو سرچشمه‌ی دریاهاست.

انسان سر چشمه ی دریاهاست”.

به من نگاه کن ای انسان من .
به من نگاه کن “مرا فریاد کن” گمانم دیگر شب باید تمام شود باید بیایی باید پیدایت کنم تا ترانه هایت را برایت بخوانم تا دستهایت را بگیرم تا شانه هایت بسترم شود مرا به خودم باز گردان و لحظه های بزرگ تنهایی ام را با دست هایت مچاله کن.

ای انسان! “ای انسان نایافته ی من”!


شعر از: سمیرا

(با الهام از استاد شاملو)

منبع: http://babak.ershadifar.com