کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

اگر پاییز نبود

اگر پاییز نبود
هیچ اتفاق شاعرانه ای نمی افتاد
نه موسیقی باد بود
نه سمفونی کلاغها
نه رقص برگ
و من
هیچ بهانه ای برای بوسیدن تو
در این شعر نداشتم ..

 

"بهرام محمودی"

---------------------------------------------


وبلاگ شاعر: غزل پرسه



به تو فکر می کنم

به تو فکر می کنم
و برگ های زرد
یکی یکی
شکوفه می شوند

راستی

آنجا هم
پاییز
این همه زیباست؟

"
نگار الهی"

 

برگرفته از وبلاگ:

http://shadi110.avablog.ir

باران برای تو می بارد

این برگ‌های زرد
به خاطر پاییز نیست که از شاخه می‌افتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آن‌ها پیشی می‌گیرند از یک‌دیگر 
برای فرش کردنِ مسیرت...
گنجشک‌ها از روی عادت نمی‌خوانند،                                      
سرودی دسته‌جمعی را تمرین می‌کنند
برای خوش‌آمد گفتن به تو...

باران برای تو می‌بارد
و رنگین‌کمان 
ـ ایستاده بر پنجه‌ی پاهایش ـ
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.

 

نسیم هم مُدام می‌رود و بازمی‌گردد                                      

با رؤیای گذر از درزِ روسری 
و دزدیدن عطرِ موهایت!
زمین و عقربه‌ی ساعت‌ها 
برای تو می‌گردند
و من

به دورِ تو...

 

"یغما گلرویی"

از کتاب: باران برای تو می بارد / انتشارات نگاه / چاپ اول 1388

زن اگر بخواهد...

یک زن
اگر بخواهد
حتی می تواند
با صدایش تو را در آغوش بگیرد !

"
ایلهان برک"

 

برگرفته از وبلاگ:

http://loveberg.mihanblog.com

---------------------------------------------------------


دفتر عشق:

بهترین آدمهای زندگی ...

همان هایی هستند که وقتی کنارشان می نشینی

چایی ات سرد می شود و دلت گرم!

"ناشناس"


وقتی می‌آمدی

دلم می‌خواست

وقتی می‌آمدی خواب باشی

بعد من درچشم‌های تو نگاه می‌کردم وُ

خودم را می‌دیدم

 

می‌خواستم وقتی بیایی

هوا خوب باشد

شب اگر بود ماه داشته باشد

_آن‌هم قشنگ

وَ روز اگر بود، روزیش  هم، همراهِ خودش بود وُ

آفتابَ‌ش ناز تابیده بود

 

وقتی می‌آمدی دلم می‌خواست

بهار شده باشد

یا پاییز یا زمستان یا..

هرچی!

 

وقتی می‌آمدی

دلم می‌خواست

بیایی.

 

"افشین صالحی"

ترانه آرامش با صدای عارف

کنار تو فقط آروم می شم

پر از دلشوره ام هر جای دیگه

 

تو تقدیر منی بی لحظه ای شک

چشات اینو بهم هر لحظه میگه

 

تو می خندی پر از لبخند می شم

تموم زندگیم خوشرنگ می شه

 

صدای پای تو تو خونه هر روز

واسه من بهترین آهنگ می شه

 

تو که باشی همه دنیا شبیه آرزوم می شه

روزای سرد تنهایی تو که باشی تموم می شه

 

چقدر خوشبختی نزدیکه

کنار من که راه می ری

 

از این دنیا رها می شم

تو که دستامو می گیری

@

تو که خوشحال باشی خوبِ خوبم

دیگه از زندگی چیزی نمی خوام

 

حالا که دستِ تو تو دستامه

چه فرقی می کنه کجای دنیام

 

با عشق تو همه دنیا به چشمم

پر از تصویرهای خوب و شاده

 

به شوق بودنت حالا خدا هم

به من یک قلب عاشق هدیه داده

 

 کنار تو فقط آروم می شم.

 

"حمیدرضا صمدی"

 

دانلود آهنگ زیبای "آرامش" با صدای عارف / سال اجرا: 2014 / 5.8mb ، 192k

ترانه سرا: حمیدرضا صمدی، آهنگ: بابک زرین

 

 

عاشق که می‌شوی

عاشق که می‌شوی

قشنگ می‌شوی!

قشگ مثلِ روزهایِ آفتابی

روزهایی که آفتاب می‌آید و هوا برایِ دیدن

داغ می‌شود

قشنگ مثل وقتی که‌می‌گویی؛

گرمم است! بیا بریم طرفِ جایی

کنارِ چشمه‌ای، لبِ دریایی

 

قشنگ مثلِ رفتن‌هایِ زیر یک درخت

دراز به دراز شدن وُ

روبه آسمان

به‌هم نگاه کردن

قشنگ! نه مثل وقتی که تو را در ابری سوار ‌ببینم وُ

بگویم:

هوی! کجا؟

بخدا من تو را قشنگ دوست دارم

 

قشنگ مثلِ وقتی که باد بگیرد وُ

ابر برگردد

باران شود

 وَ من چترِ تو باشم.

 عاشق که می‌شوی؛

تو

خیلی قشنگ می‌شوی

 

"افشین صالحی"

 

برگرفته از وبلاگ آقای افشین صالحی

http://havaliye-aram.blogfa.com/



پیشنهاد موزیک:

این هم یکی از آهنگ‌های قشنگ و معروف زنده یاد پاشایی که حتما معرف حضور همه هست.

برای اونهایی که احیانا این آهنگ رو ندارن:

دانلود آهنگ زیبای "یکی هست" با صدای مرتضی پاشایی

زن‌ها گاهی...

زن‌ها گاهی تمامی ِ دنیایشان را
میان ِ چاردیـواری ِ آغوش یک مرد جستجو می کنند
زنی که خنده ها و گریه هایش؛
ناز و بهانه هایش
همه و همه،
تنها آغوش ِ خالص ِ مردانه ات را می خواهد
که مبادا برای لحظه ای
دست از مردانگی ات برداری!


زن‌ها گاهی دلتنگی هایشان را
بی صدا فریاد می زنند
که اگر دلتنگی هایشان
درمان نشود ...
زندگی هرچقدر هم روزهای بهاری را
به رخِ روزهایشان بکشد
باز هم انگار همه چیز برایشان
بی روح و بی رنگ است
خوش نباشد اگر دلشان؛
خنده‌هایشان هرچقدر هم
گوش فلک را کر کند؛
باز از دلشان تنها
صدایِ بغضِ جامانده ی بیخِ گلو می آید!


زن‌ها
کسی را می خواهند
که درک شان کند
که فهمیده شوند
همـدِل و همدمی می خواهند
که برایش بگویـند:
"تــو"
مردانه پایِ مرادنگی ات،
پایِ من ِ زندگی ات بمان
"من"
همـه ی زنـانـگی ام را پایِ تو
پای ِ دنیایــمان خواهم داد ...

"عادل دانتیسم"

تنهایی

می شود تنهایی بچگی کرد
تنهایی بزرگ شد
تنهایی زندگی کرد
تنهایی مُرد
ولی قهوه ی غروب های دلگیر جمعه را
که نمی شود
تنهایی خورد!

 

"مریم نوابی نژاد"

 

از کتاب: یک جنگل مداد حرف داشتم اگر...

پاییز

پاییز
آرام
آرام
قد مى کشد
اما هنوز
بوى بهار مى آید
از کوچه اى
که تو در آن
مرا بوسیدى.

"سیاوش خاکسار"

گونه هایم اگر باغچه داشت

خدا انگار چیزی می دانست
می دانست که شب چه سر عجیبی دارد ..
می دانست که اگر بشر ایمان نداشته باشد که
"همه شب ها صبح می شوند "
شب های زندگی اش را تاب نمی آورد ..
خدا می دانست که عاشقت خواهم شد ..
می دانست که اشک را آفرید
و چشمان مرا ..

گونه هایم اگر باغچه داشت؛
بهترین تمشک دنیا را تولید می کرد ...

"عادل دانتیسم"

 

بیا بر سر رنگ­ها نجنگیم

بیا بر سر رنگ­ها نجنگیم

آبی یا سفید

در

اگر تو بازش کنی

رخنه­یی است در دیوارهای سنگ و پیشانی

همسایه

سنگ می­اندازد و

گیلاس­ها در حوض خالی می­افتند

سنگ­ها

خواب کودک را به هم می­زنند

کبوتر را می­پرانند

اما سرانجام فرو می افتند

ساعت

از صدای هیچ زنگی نمی­هراسد و

عشق

با سوت هیچ پاسبانی توقف نمی­کند

پایمال آفتاب در خیابان و

سنگسار چراغ در کوچه

برق چشم­های ما را

خاموش نخواهد کرد

من

که با تکه­ای از آسمان

در دست می­رسم و

تو

که با گل یاسی

بر سینه در می­گشایی

شب

در قرق سگ­هاست

با این همه

تاک­های ما در تاریکی نیز

رو به انگور می­خزند.

 

"حسین منزوی"

 

برگرفته از وبلاگ:

http://hosseinmonzavi.blogfa.com

شمعدانی‌

من را
شمعدانی‌ئی بدان
در گلدانی کوچک
که بیشتر از آب و آفتاب
به تو نیاز دارد.

"عباس حسین نژاد"

----------------------------------------------



+ درگذشت خواننده خوب و محبوب نسل جوان، مرتضی پاشایی عزیز رو به همه دوست‌داران و عاشقانش تسلیت میگم. واقعا حیف بود مرتضی. خیلی زود از میان ما رفت.

روحش شاد و یادش گرامی



دانلود آهنگ "تو راست میگی" با صدای مرتضی پاشایی

(یکی از آهنگ‌های قشنگ پاشایی که غم خاصی داره)

و

دانلود ترانه زیبای "نگران منی" (تیتراژ ماه عسل 93) با صدای مرتضی پاشایی


---------------------------------------------------------------------------


دوست‌داران مرتضی پاشایی دیشب در میدان‌های ولیعصر، آزادی و هفت حوض تهران تجمع کرده و براش شمع روش کرده بودند و ظاهرا در شهرهای دیگر هم این اتفاق افتاده.

تجمع هواداران پاشایی در بوستان آب و آتش تهران:



سایت خبری عصر ایران:

تجمع هواداران پاشایی در سراسر کشور (+عکس)


انتخاب

ﻫﺮ ﻭﻗﺖ

ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺗﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﺮﺩﺩ ﺑﻮﺩﯼ

ﺷﯿﺮ ﯾﺎ ﺧﻂ ﺑﻨﺪﺍﺯ
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﯿﺮ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﯾﺎ ﺧﻂ
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ

ﺍﻭﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺳﮑﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺭﻭ ﻫﻮﺍ ﻣﯽﭼﺮﺧﻪ
ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺑﻔﻬﻤﯽ:
ﺩﻟﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ می خواد ﺷﯿﺮ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﯾﺎ ﺧﻂ؟

 

"ناشناس"

 

زندگی من ...

زندگی من
یعنی
شیب خط گردنت
وقتی
به پهنای شانه ات می رسد
یعنی
رگ برجسته ی دست هایت
وقتی
آنها را در هوا تکان می دهی
یعنی
مهربانی شباهنگام و خواب آلودت
وقتی که می پرسی:
"سردت نیست؟"
یعنی
رگه های قرمز چشمانت
وقتی خستگی در چشمانت موج می زند
یعنی
موهای خیس روی پیشانی‌ات
که به عطسه می اندازدت
زندگی من
یعنی...
تو!
یعنی
همین دلتنگی نفس گیر

وقتی
این شعر را برایت می نویسم...

"عادل دانتیسم"

ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺳﺘﺶ دارم...

ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﺩﻟﯿﻞ ﺭﺍ

ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ!

ﻣﺜﻼ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﮐﻪ می گوﯾﻨﺪ:
ﻋﺎﺷﻖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪﻡ
ﯾﺎ ﺩﯾﮕﺮﯼ می گوﯾﺪ:
ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ
ﯾﺎ ﭼﻪ می داﻧﻢ ﻫﺮﭼﻪ!
ﺍﺻﻼ ﻣﻌﻨﯽ ﻧﺪﺍﺭد!
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ می پرﺳﺪ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ؟
ﺑﺎﯾﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﮐﻨﯽ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ
ﻭ ﺑﮕﻮﯾﯽ:

ﭼﻮﻥ "ﺩﻭﺳﺘﺶ دارم"...

 

"ناشناس"

باید از من گذشت تا به ما رسید

این روزها

گفتن دوستت دارم !
آنـقدر ساده است که می شود آن را
از هر رهگذری شنید
اما فهمش
یکی از سخت ترین کارِهای دنیاست
سخت است اما زیبا !
زیباست
برای اطمینانِ خاطر یک عمر زندگی
تا بفهمی و بفهمانی ...
هر دوره گردی "لیلی" نیست
هر رهگذری "مجنون "
و تو شریک زندگی هرکسی نخواهی شد !
_تا بفهمی و بفهمانی ...
اگر کسی آمد و هم‌نشینت شد
در چشمانش باید
ردِ آسمان، ردِ خدا باشد
و باید برایش
از "من" گذشت
تـا به "ما" رسید ...

"عادل دانتیسم"

روزهای زلال زنبق و رازقی

وقتی کبوتر واژه یی
تور بی طناب ترانه می افتند
بر می دارمش
می بوسمش
و رهایش می کنم
همان بوسه برای تداوم ترانه ام کافی ست
به زدودن اشکی از زوایای گریه ها رضایت نمی دهم
نمی خواهم شعرم را به خط خوش بنویسم
نمی خواهم از پی واژه ها تا پلکان کتاب و کوره راه لغت نامه ها سفر کنم
تنها می خواهم
دمی سر بر شانه یی بگذارم
و به اندازه ی دوری دست مرداب و دامن درناها گریه کنم
دیگر اینکه چرا شانه یی آشناتر از سپیدی کاغذ و قامت قلم نمی یابم
جوابش در چشم های توست
که شهد نام و شکوه شانه ات را
از گریه های من دریغ می کنی
حالا که کسی در حوالی خلوت خاموش ما نیست
لحظه یی به دور از قافیه های غرور و گلایه به من بگو
آیا تمام این ترانه های اشک آلود
به تکرار آن روزهای زلال زنبق و رازقی نمی ارزند؟

 

"یغما گلرویی"

از مجموعه: گفتم بمان! نماند ... / 1377

مردم مدام از تو سوال می کنند

مردم مدام از تو سوال می کنند
لبخند می زنم و می گویم:
نه، نه، چیزی بین ما نیست!

دروغ که نگفته ام
مگر چیزی بین من و توست
جز یک "پیراهن" ؟!

 

"مهدی صادقی"