ماه شب ها، دیگر آن ماه نیست که آدم نخستین دید.
قرن های شب زنده داران
ماه را سرشار شراب های کهن کرده است.
نگاهش کن
آینه ی توست!
"خورخه لوئیس بورخس"
و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
اینکه عشق تکیهکردن نیست
و
رفاقت، اطمینان خاطر.
و یاد میگیری که بوسهها قرارداد نیستند
و
هدیهها، عهد و پیمان معنی نمیدهند.
و شکستهایت را خواهی پذیرفت
سرت
را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز
با
ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه
و یاد میگیری که همهی راههایت را همامروز بسازی
که
خاک فردا برای خیالها مطمئن نیست
و
آینده امکانی برای سقوط به میانهی نزاع در خود دارد
کم کم یاد میگیری
که
حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری.
بعد باغ خود را میکاری و روحت را زینت میدهی
به
جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
و یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی...
که
محکم هستی...
که
خیلی میارزی.
و میآموزی و میآموزی
با هر خداحافظی
یاد
میگیری.
"خورخه لوئیس بورخس"
میکوشم
بیشتر اشتباه کنم
نمیکوشم
بینقص باشم.
راحتتر
خواهم بود
سرشارتر
خواهم بود از آنچه حالا هستم
در
واقع، چیزهای کوچک را جدیتر میگیرم
کمتر
بهداشتی خواهم زیست
بیشتر
ریسک میکنم
بیشتر
به سفر میروم
غروبهای
بیشتری را تماشا میکنم
از
کوههای بیشتری صعود خواهم کرد
در
رودخانههای بیشتری شنا خواهم کرد
جاهایی
را خواهم دید که هرگز در آنها نبودهام
بیشتر
بستنی خواهم خورد، کمتر لوبیا
مشکلات
واقعی بیشتری خواهم داشت و دشواریهای تخیلی کمتری
من
از کسانی بودم
که
در هر دقیقهی عمرشان
زندگی
محتاط و حاصلخیزی داشتند
بیشک
لحظات خوشی بود اما
اگر
میتوانستم برگردم
میکوشیدم
فقط لحظات خوش داشته باشم
اگر نمیدانی که زندگی را چه میسازد
این
دم را از دست مده!
از کسانی بودم که هرگز به جایی نمیروند
بدون
دماسنج
بدون
بطری آب گرم
بدون
چتر و چتر نجات
اگر بتوانم دوباره زندگی کنم- سبک سفر خواهم کرد
اگر
بتوانم دوباره زندگی کنم - میکوشم پابرهنه کار کنم
از
آغاز بهار تا پایان پاییز
بیشتر
دوچرخهسواری میکنم
طلوعهای
بیشتری را خواهم دید و با بچههای بیشتری بازی خواهم کرد
اگر
آنقدر عمر داشته باشم
- اما
حالا هشتادو پنج سالهام
و
میدانم رو به موتم-.
"خورخه لوئیس بورخس"
+ خورخه لوئیس بورخس (۱۸۹۹- ۱۹۸۶) نویسنده، شاعر و ادیب آرژانتینی.