کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

گر هزاران دام - مولانا

گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم.

 "مولانا"

از آتش تو - مولانا

از آتش تو فتاده جانم در جوش

وز باده تو شده است جانم مدهوش

از حسرت آنکه گیرمت در آغوش

هرجای کنم فغان و هر سوی خروش

 "مولانا"

گفته بودم دوستت دارم - روشنک آرامش

گفته بودم دوستت دارم
بی دلیل نبود که این همه شوق
ستاره می شد و به چشمانم می نشست
آفتاب از خانه ام دور نمی شد
آن قدر شب رفته بود
که وقتِ خواب را گم کرده بودم.

پرده ها را می کشیدم
تا خواب مرا پیدا کند
اما تو دست نور را گرفته بودی
و راه افتاده بودی به شب هایم

بی دلیل نبود که دوستت داشتم
حتی اگر کم
کوتاه
ندیدنی
نشدنی
عشق از بال های بسته هم
پرواز می سازد

گفته بودم دوستت دارم
نگفته بودم؟


"روشنک آرامش"

برایم آوازی بخوان - راحله شوقی جمیل

برایم آوازی بخوان

مثل پرنده ای

که بجای پرواز

ترانه ای زیر بال هایش

پنهان کرده است.

 

"راحله شوقی جمیل"

سایه های دستهای تو - احمدرضا احمدی

من می توانم

بدون تو

با سایه های

دستهای تو

روی دیوار

زندگی کنم

 

"احمدرضا احمدی"

 

احمدرضا احمدی، تولد 1319.02.30 ، وفات 1402.04.20 - روحش شاد و یادش گرامی باد.

متن کامل شعر در ادامه مطلب 

ادامه مطلب ...

ﻣﯽ ﺳﺮﺍﯾﻢ ﺗﻮ و ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ را - فروغ فرخزاد

ﻣﯽ ﺳﺮﺍﯾﻢ ﺗﻮ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ

ﻧﻪ ﺳﭙﯿﺪﯼ 

ﻧﻪ ﻏﺰﻝ 

ﺗﻮﺋﯽ ﺁﻥ ﺷﻌﺮ ﺩﻝ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﻭ ﺑلند

ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﺜﻨﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ 

ﻣﻨﻢ ﺁﻥ ﺷﺎﻋﺮِ بی دل

ﮐﻪ ﻓﻘﻂ 

ﺑﺮﻕ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ می بیند 

ﺳﺒﮏ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻭ 

ﻗﺎﻓﯿﻪ ﺍﻡ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺳﺖ 

ﻣﻨﻢ ﺁﻥ ﻣﺴﺖ ﻭ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﻧﮕﺎﻫﺖ 

ﮐﻪ ﺩﻟﻢ

ﺗﻮ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻮ ﺭﺍ 

میﺧﻮﺍﻫﺪ.


"فروغ فرخزاد"

مائیم که تا مهر تو آموخته‌ایم - مولوی

مائیم که تا مهر تو آموخته‌ایم

چشم از همه خوبان جهان دوخته‌ایم

 

هر شعله کز آتش زنهٔ عشق جهد

در ما گیرد از آنکه ما سوخته‌ایم

 

"مولانا"


صدای تو - معصومه صابر

تو را

که مهربانی ات حساب نیست

مرا

که زخمهای مانده بر دلم...

صدا بزن

صدای تو هنوز هم

مرا

جدا می کند

دمی ز غم ...

 

"معصومه صابر"

خالق: معصومه صابر - نام اثر: آوازی از یک رویا - مشخصات: پتینه، اکریلیک، ورق طلا

ناگزیرم از دوست داشتنت - معصومه صابر

ناگزیرم از دوست داشتنت!
چُنان پرنده ای از آغوشِ آسمان
یا ریشه های گلی سرخ از خاک.

جهان اگر برپاست
هنوز

کسی

کسی را دوست دارد
اگر چه دیر
اگر چه دور...

مرا از دوست داشتنت
راه گریزی نیست...

"معصومه صابر"

کتابهای چاپ شده:

ماهی توی قوطی کنسرو - 1396

تمام زندگی را زیر و رو کردم نیستم! - 1396

کاش خوابی خوش باشم - 1397

چراغانیِ چشمان تو - معصومه صابر

از چراغانیِ چشمان تو من جان دارم
بی‌ تو یک نسبت نزدیک به باران دارم

روشنم از تو و آن منحنیِ لب هایت
من به لبخند پر از صبحِ تو، ایمان دارم

"معصومه صابر"

آبرنگ، معصومه صابر