دلتنگ توام،
تا شادمانه مرا ببینند
شاخه ها
به شکل نام تو سبز می شوند،
پرنده کوچکی که نمی دانم نامش چیست
حروف نام تو را
بر کتابم می ریزد،
آفتاب
به شکل پروانه ای از مس
گرد صدایم
بال می زند،
و می دانم سکوت
فقط به خاطر من سکوت است،
اما من
دلتنگ توام
شعر می نویسم
و واژه هایم را کنار می زنم
که تو را ببینم.
"شمس لنگرودی"
دی ماه 1378 - کالیفرنیا
از کتاب: حکایت دریاست زندگی (گزینه اشعار) / نشر نیماژ / چاپ اول: 1392
چرا رفتی
چرا؟
من بی قرارم
به سر
سودای آغوش تو دارم…
روحش شاد و یادش گرامی
-------------------------------------------------------
دانلود آهنگ "چرا رفتی" با صدای همایون شجریان، ترانه سرا: سیمین بهبهانی
تو نیستی که ببینی
چگونه در هوای تو پر می زنم.
کلمات نابینا
بر کاغذهای سفید
دست می سایند و
گرد نام تو جمع می شوند
ثانیه های مُتمرّد
به زخم عقربه ها فرو می ریزند
و نام تو را
تکرار می کنند
تو نیستی که ببینی
چگونه پیلهء سنگ می شکافد
و پروانهء مجروح
با بال شکسته
ابریشم شعر
جارو می کند.
"شمس لنگرودی"
از کتاب: حکایت دریاست زندگی (گزینه اشعار) / نشر نیماژ / چاپ اول: 1392
(به کوشش مریم اسحاقی)
شعری تازه از خانم رویا شاه حسین زاده:
ملافه را می تکانم از پنجره
چند حرف از دوستت دارم هایت به کوچه می ریزدبرق می زند.
به دیدارم بشتاب
این شکوفه ها
به همان سرعتی که باز می شوند
فرو می ریزند
هستی این جهان
بر پایداری شبنم می ماند بر گلبرگ **
"ایزومی شی کی بو"
(ترجمه: عباس صفاری)
برگرفته از وبلاگ:
http://www.farshid38.blogfa.com
هیچ کوچه ای
به نام هیچ زنی نیست
و هیچ خیابانی ...
بن بست ها اما
فقط زنها را می شناسد انگار
در سرزمین من
سهم زنها از رودخانه ها
تنها پل هایی است
که پشت سر آدمها خراب شده اند!
اینجا
نام هیچ بیمارستانی
مریم نیست
تخت های زایشگاهها اما
پر از مریم های درد کشیده ای است
که هیچ یک ، مسیح را
آبستن نیستند!
"رویا شاه حسین زاده"
--------------------------------------------------
+ بعضی شعر ها فقط شعر نیستند بلکه قصه تلخ یک درد هستند... درد نوشت هستند!
و این شعر خانم شاه حسین زاده یکی از آنهاست.
++ اینروزها هر از گاهی شایعه درگذشت مرتضی پاشایی عزیز به گوش میرسه! چرا و از کجا معلوم نیست!! تا جایی که عکس العمل پاشایی رو هم به همراه داشته:
"مرتضی پاشایی: میخواهند به زور مرا بکشند!"
مرتضی پاشایی نه به عقیده من، بلکه به عقیده بسیاری از دوستداران و صاحبنظران، یک پدیده در موسیقی و خوانندگان نسل نو کشورمان هست.
برای مرتضی عزیز آرزوی سلامتی و تندرستی همیشگی میکنم و آرزو میکنم که سالهای سال هچنان صدای دلنشین و دوست داشتنیش رو داشته باشیم.
+++ پیشنهاد موزیک:
دانلود آهنگ "تو راست میگی" با صدای مرتضی پاشایی. سال انتشار اگر اشتباه نکنم 1390
این آهنگ رو بارها و بارهااااا میشه گوش داد و لذت برد.
همین که می خواهم باور کنم
همه ی روز هایی را که با تو در این خانه زندگی کرده ام
خواب بوده اند...
دکمه ی پیراهنت را پیدا می کنم!
"پری زهرا اسکندری"
برگرفته از وبلاگ:
http://raghsegandomzar.blogfa.com/
سنگ خارا نیست
که همین طور بماند و
بماند و
بماند...
احساس مثل شاپرک
مثل عطر
می پرد!
درست توی همان روزهایی که دوستت دارم
دوستم داشته باش!
"مهدیه لطیفی"
از کتاب: برف روی خط استوا
در خیابان های شب
دیگر
جایی
برای قدم هایم نمانده است
زیرا
که چشمانت
گستره
ی شب را ربوده است.
"نزار قبانی"
فقط
به یک چیز فکر می کنم
رفته
ای
همسایه
ی درخت باشی
شادی
هایت را
کنار
غم هایش بگذاری
رفته
ای
گاه
و بی گاه
در
خواب پرنده ها دانه بپاشی
به
شاخه های لبریز از برگ
سر
و سامان بدهی
کار
تو همین است
کار
تو
بوسیدن
شکوفه هاست
وقتی
نیستی
باز
هم من
به
خوشبختی نزدیکم
همین
لبخندهای زیبایت
از
دورهای دورهای دور
دست
هایم را می گیرد
و
کنار آینه می نشاندم...
"فرناز خان احمدی"
کارگرها
زندگی ساده و
زن های زیبایی دارند
آنها هر روز
در پایان کار
از آسمان خراش ها
ابرهای سفید تازه
به خانه می برند!
"سابیر هاکا"
برگرفته از کتاب:
می ترسم بعد از مرگ هم کارگر باشم
به خدا، زمین، تاریخ، زمان،
آب، برگ، به کودکان آن گاه که می خندند،
به نان، دریا، صدف، کشتی
به ستاره ی شب آن گاه که دستبندش را به من می دهد،
به شعر که در آن خانه دارم و به زخم که در من لانه کرده.
تو سرزمین منی، تو به من هویت می دهی
آن که تو را دوست ندارد، بی وطن است.
"نزار قبانی"
من
همیشه هرچه را دوست داشته ام از دست داده ام
به
من حق بده از روزهایی که نباشی بترسم
روزهایی
که نیستی نابودم می کند
و
جای خالی ات حتی با صدای هق هق هایم پر نمی شود
من
می ترسم از نبودنت ..
از
نحسی سرنوشتم که تو را از من بگیرد ..
این
نامه را درست زمانی می خوانی که مرده ام
درست
زمانی که ترسم از جوهر خودکارم ریخته است
و
می توانم عاشقانه بنویسم :
تمام
این سال ها دیوانه وار عاشقت بودم !
"منیره حسینی"
اگر روزی به جرم سرخ احساس
برای شاخه ای یخ ناله کردم
برای ماندن و پروانه گشتن
به روی زندگیمان سایه کردم
اگر روزی ته یک قصه را من
برای دلخوشی افسانه کردم
اگر بازآمدی اینجا کنارم
به روی عاشقی پیمانه کردم
اگر روزی میان کوچه عشق
کنار تو خزان را بیمه کردم
میان سایه ای از جنس لبخند
من اینجا با تو شاید لانه کردم.
"شهره روحبانی"
از کتاب: غریبه ، 1381
سرد
یعنی
تو
که
صدایت یخ می بندد بر رگ هایم
به
وقت هایی که کسی را دوست داری
که
من نیستم
گرم
یعنی
تو
که
هر نگاهت داغ می شود بر دلم
برای
بعد ها
به
وقت هایی که کسی را دوست داری
که
منم
آب
یعنی
تو که بر سرم می ریزی
پاک
از
ابرهای دلتنگِ سقف خانه ات که از خیابان فرار کرده اند
به
جای هر غسلی
به
جای هر بارانی
خاک
یعنی
خاک بر سر لحظه هایی
که
ما مال هم نیستیم!
خلاصه
خورشید
کتاب
کفش
کلید
کلمه
همه
شان تویی
به
تنهایی!
تنهایی
یعنی
تو
که
نمی دانی بی من
چقدر
تنهایی!
"مهدیه لطیفی"
از کتاب: برف روی خط استوا
یکی را با همه ی ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ!
ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺪﺍﺭﯼ...
"هاروکی موراکامی"
وقتی
در خانه نیستی
زلزله
آتش
سوزی
و
حتی بادی که به پنجره می کوبد
وحشت
زده ام می کند ...
می
ترسم
هیچ راه فراری به آغوش تو نباشد.
"منیره حسینی"
-------------------------------------------------------------------
+ دانلود آهنگ "ستایش" با صدای مرتضی پاشایی.