نمی دانم این روزها
کجای دنیا را عاشق کرده ای
اما
حتم دارم هنوز، تنها که می شوی
کنارِ
دریاچه ای،
به سنگ هایِ غمگین شنا یاد می دهی
یا
شاید به لباس هایِ ویترین نشسته
حسرت
می دهی تنت را
چه
می دانم
شاید
هم کافه ای را پیدا کرده ای
که
قدر سیگار کشیدنت را می داند
به
انضمام یک کافه چی
که
هر بار با اشاره ات به دیوار می خورد
اما
در این خانه
همه
چیز دست نخورده مانده
جز
سرفه هایم که شدید تر شده
و
همسایه های متعهد
که
شب بیداری مردی عزب را تاب نمی آورند
همه
چیز شکل سابق دارد
جز
من و لباس های تو،
که
از فرطِ آغوش چروک شده اند
راستی
از آنجا که تو هستی
خیالم راحت است
اما
این حوالی دیگر
هیچکس
عاشق نمی شود...
"شهریار بهروز"
برگرفته از وبلاگ:
ﺑﻪ ﺳﻔﯿﺪﯼ ﮐﺒﻮﺗﺮﺍﻥ ﻗﺴﻢ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﻝ ﺗﻮ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ خیالهای ﺑﻠﻮﻍ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻤﺮﻡ
ﻭ ﺩﺭ باغچههای ﮐﻨﺎﺭ ﺣﻮﺽِ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﻫﯽ میکارم
ﻭ نارونهای ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﺗﻮﻟﯿﺪ میکنم
ﺣﺮﯾﺼﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻦ
ﮐﻪ ﮐﺎﻻﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﺍﺭ خانهخرابت میکند
ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ شکوهمندند ﭘﻨﺠﺮﻩ، آیینه ﻭ ﺑﺎﻍ
اینها ستونهای اندیشههای ﺗﻮ ﺍﻧﺪ
ﮐﻪ خانهات ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺑﺎﺩ میکارند
ﺗﺎ خیالهای ﺷﮑﻮﻓﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺧﯿﺰﻧﺪ
ﻭ ﻃﺮﺍﻭﺕ ﻣﻪ برخاسته ﺍﺯ ﺷﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻃﻠﻮﻉ ﮐﻨﺪ
پرخاش ﻧﮑﻦ ﺑﻪ ستونهای آیینهی ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻟﯽ
ﻏﻼﻑ ﮐﻦ ﺷﻤﺸﯿﺮﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺗﻮ ﺍﻡ
ﻭ ﺑﺎ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ آوازهای ﯾﻼﻥ ﺍﯾﻦ سرزمین ﺭﺍ شنیدهام
ﻭ ﺩﺭ مخوفترین شبها ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﺮ سفرهات تاباندهام
ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ سرزمین ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻭ نیلبکهای ﺧﻮﻧﯿﻦ ﻣﻬﺮ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻭ سایهی ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺷﯿﺮﺑﻬﺎﯾﻢ
ﻣﻦ ﻋﺮﻭﺱ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻧﻢ ﮐﻪ بتههای ﻧﺎﺭﻧﺞ ﺭﺍ میستایم
ﻭ ﭘﻮﺳﯿﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺭﺍ روزها ﺗﻤﺎﺷﺎ کردهام
ﺩﺭﯾﺎ ﻃﻮﻓﺎﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ ﺗﯿﺮﻩ
ﺑﺮ گوزنهای ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮕﻞ میتابد
یقیناً پنجرهها ﺑﺎﺯ میشوند
ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﺎﺯﻩ مغزت ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻧﺪﻩ میکند
ﻭ ﺍﺯ ﺩﺍﻻﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻃﺮﺍﻭﺕ میکند
ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ
اندیشهای ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﺑﻪ سفرههای ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻗﺮﻗﺎﻭﻻﻥ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺩﻫﺪ
ﺑﯿﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ میکنم
ﻭ ﺩﺭ ﻃﻠﻮﻉ ﺭﻭﺷﻦ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﺭ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭﺍﻥ ﺷﺎﻟﯽ ﺷﻨﺎﻭﺭﻡ
ﻭ شرارههای ﺍﻧﺎﺭ ﺭﺍ شناختهام ...
"ﻋﻠﯽ ﯾﺤﯿﯽ ﭘﻮﺭ ﺳﻞ ﺗﯽ ﺗﯽ"
+ با تشکر از آسمان عزیز برای ارسال این شعر زیبا
----------------------------------------------------------------
++ پی نوشت:
در مورد آقای یحی پور، بجز شعر و قلم زیباشون، یک چیز دیگه هم نظرم رو جلب کرد و اون اسم فامیل قشنگشون بود.
سَل در زبان گیلکی به معنی مرداب و یا تالاب کوچک و تی تی هم به معنی گل و شکوفه است. پس "سل تی تی" می شود گل ِ تالاب یا گلی که در تالاب می روید. بسیار زیبا... برقرار باشید آقای یحیی پور سل تی تی عزیز.
ای باد سحر، تو از سر نیکوئی
شاید که حکایتم به آن مَه گوئی
نی، نی غلطم گرت بدو ره بودی
پس گرد جهان دگر که را میجوئی.
"مولانا"
------------------------------------------------------
+ پی نوشت:
مصرع سوم این شعر رو تمام سایتها و وبلاگها به این صورت نوشته اند!! :
((نی، نی غلطم گرت بدوره بودی))
یعنی "بدو ره" را سر هم نوشته اند که به نظر می رسه وقتی سر هم نوشته بشه معنی نمیده.
و یکی مثل من یک ساعت روش فکر میکنه که "بدوره" یعنی چی!؟ :)
وقتی در گوگل سرچ کردم، فقط یک وبلاگ لابلای آنهمه سایت و وبلاگ، جداگانه نوشته بود که گرا رو دست ما داد. و البته یکی از دوستان فرهیخته هم نظرشون همین بود و تایید کردن.
آدرس اون وبلاگ یادم نیست اما در هر حال بسیار جالبه که اینهمه سایت و وبلاگ یک شعر زیبا از مولانا رو میذارن بدون اینکه شعر رو حتی یک بار خوانده و یا در معنی و مفهوم آن تامل کرده باشن و یا اگر شعر رو فهمده اند لااقل ایراد تایپی اون رو برطرف کنند!!!
هیچ چیز با تو شروع نشد
همه چیز با تو تمام میشود
کوهستانهایی که قیام کردهاند
تا آمدنت را پیش از همگان ببینند.
اقیانوسها که کف بر لب میغرند و
به جویبار تو راهی ندارند.
باد و هوا که در اندیشهاند
چرا انسان نیستند تا با تو سخن بگویند
و تو سوسن خاموش!
همه چیزت را در ظرفی گذاشته
به من دادهای
تا بین واژگان گرسنه قسمت کنم
همه چیز با تو شروع نشد
همه چیز با تو تمام میشود
جز نامم.
"شمس لنگرودی"
-------------------------------------------------------------
+ 29 بهمن، روز سپندارمزدگان (شادی فراموش شده ایران باستان) بر همه عاشقان مبارک.
یک روز،
بلکه پنجاه سال دیگر
موهای نوه ات را نوازش می کنی
در ایوان پاییز
و به شعرهای شاعری می اندیشی
که در جوانی ات عاشق تو بود
شاعری که اگر زنده بود
هنوز هم می توانست
موهای سپیدت را
به نخستین برف زمستان تشبیه کند
و در چین دور چشمانت
حروف مقدس نقر شده
بر کتیبه های کهن را بیابد...
یک روز
بلکه پنجاه سال دیگر
ترانه ی من را از رادیو خواهی شنید
در برنامه ی "مروری بر ترانه های کهن" شاید
و بار دیگر به یاد خواهی آورد
سطر هایی را
که به صله ی یک لبخند تو نوشته شدند.
تو مرا به یاد خواهی آورد بدون شک
و این شعر
در آن روز
تازه ترین شعرم
برای تو خواهد بود...
"یغما گلرویی"
از کتاب: باران برای تو می بارد
ای باد سحر، به کوی آن سلسله موی
احوالِ دلم بگوی، اگر یابی روی
ور زانکه ترا ز دل نباشد دلجوی
زنهار، مرا ندیدهای هیچ مگوی
"مولانا"
تو نیستی
بهانه های کوچک خوشبختی نیستند
تو نیستی
من نیستم
-در نبود تو-
لبخندهای کاغذی آلبوم
غرق شدند
در بارانِ بی دریغ اشک
تا سپاس گزار تو باشم
که به اندازه ی یک غریق نجاتِ غریبه
تلاش نکردی
برای گرفتن من
از آب گل آلود!
"ﻓﺎﺿﻞ ﺗﺮﮐﻤﻦ"
ای آنکه مرا بستهی صد دام کنی
گوئی که برو در شب و پیغام کنی
گر من بروم، تو با که آرام کنی
همنام من ای دوست، که را نام کنی
"مولانا"
برای پرنده ای
که نمی خواهد بپرد
وزنه ای ست بال،
که بر تن
سنگینی می کند.
"علیرضا روشن"
منبع:
ای آنکه طبیب دردهای مایی
این درد ز حد رفت چه میفرمایی!؟
والله اگر هزار معجون داری
من جان نبرم تا تو رخی ننمایی
"مولانا"
منم اناری در هنگامه ی ِ پوسیدن !
تا دورم نینداخته اند
صورتم را به دو دست بگیر
و لب هایم را بمک !
"علیرضا روشن"
------------------------------------------------------------------
دریاچه چیتگر، بهمن ماه 1393
------------------------------------------------------------
پیشنهاد موزیک:
دانلود آهنگ "داغ اون روز" شهرام شکوهی
دنبال صدای تو می گردم
صدای حرف هایی که نمی زنی
آوازهایی که نمی خوانی و
آهی که نمی کشی.
جنگ
تو را در قاب عکس کنج اتاق زیباتر کرده است و
من را در وزش سال های طولانی
مثل پنجره کوچکی مدام باز و بسته می کند
پشت سر هم
روی پیاده رو راه می روم و
خرده ریز فریادها
به ته کفش هایم می چسبد.
تو مثل ابرها
از تمام شهر رفته ای
و من طوفان مهیبی ام
که تنها حیاط را به هم می ریزم...
"فرناز خان احمدی"
برگرفته از وبلاگ شاعر:
ای آتش بخت سوی گردون رفتی
وی آب حیات سوی جیحون رفتی
با تو گفتم که بیدلم من بیدل
بیدل اکنون شدم که بیرون رفتی
"مولانا"
تو برای من
تعریف زندگی بودی
من برای تو
یک نردبان بلند!
گاهی ارتقاع،
پست ترین جای زمین است...
جایی که تو ایستاده ای.
" فهیمه صفاریه"
عکس: salorta ban
منبع:
http://raghsegandomzar.blogfa.com/
برای فراموشی تو
هیچ راهی وجود ندارد
خودم را
به هر راهی که می زنم
روزی با تو رفته بودم...
"فرشاد بیات"
منبع:
اندر دو جهان دلبر و جانم تو بسی
زیرا که به هر غمیم فریاد رسی
کس نیست بجز تو ای مه اندر دو جهان
جز آنکه ببخشیش به اکرام کسی
"مولانا"
از سایهی عاشقان اگر دور شوی
بر تو زند آفتاب و رنجور شوی
پیش و پس عاشقان چو سایه میدر
تا چون مه و آفتاب پرنور شوی
"مولانا"
وقتی که پائیتوس به دلیل خیانت به امپراطور کلودیوس(1) به مرگ محکوم شد به او این فرصت را دادند که خودش، جان خودش را بگیرد، قبل از اینکه این حکم توسط جلاد اجرا شود. اما چون موعد آن فرا رسید ترس بر پائیتوس غلبه کرد به شکلی که تصمیم گرفت که اجرای حکم را به جلاد بسپارد. اما آریا، همسر او خنجر را بلافاصله از دست های لرزان او گرفته و در برابر چشم های وی آن را در قلب خودش فرو کرد و آنگاه در حالی که خنجر را بیرون می کشید و آن را به پائیتوس می داد به او گفت:
"Non dolet,
Paete!" (درد نداره پائیتوس ...) و با این کار شجاعت گرفتن جان
خویش را به شوهرش بخشید...
آریا حالا موضوع دهها تابلوی نقاشی و مجسمه های بزرگی است که همگی شجاعت و عشق
بالای او را به همسرش ستایش میکنند.
(1) کلودیوس امپراطور روم در قرن سوم میلادی که ازدواج سربازان رومی را ممنوع اعلام کرده بود.
+ این مطلب رو در صفحه فیس بوک یکی از دوستانم دیدم. جالب اینکه هیچ مرجع فارسی دیگری در اینترنت براش پیدا نکردم و نیست انگار! منبع: facebook/fedrows
++ داستان ولنتاین: کلودیوس امپراطور روم در قرن سوم میلادی ازدواج سربازان رومی را ممنوع اعلام کرده بود. کشیشی به نام والنتیوس (ولنتاین) مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد ... سرانجام کشیش به دستور امپراطور، زندانی و سپس کشته می شود. این روز به افتخار وی، ولنتاین و روز عشاق نامگذاری شده است.
+++ سپندارمزدگان: 14 فوریه (25 بهمن) در فرهنگ غربی به نام ولنتاین یا روز عشاق نامگذاری شده است. در ایران نیز بسیاری از جوانان این روز را بهانه ای می کنند برای گرفتن هدیه و قدردانی از عزیزانشان. در حالی که به فاصله چند روز آن طرفتر، 29 بهمن (و یا به روایتی 5 اسفند) جشن باستانی سپندارمزدگان را پیش را داریم و چقدر خوب بود اگر که به جای ولنتاین، روز عشق ایرانی و باستانی را گرامی داشته و ارج می نهادیم.
** پیشاپیش، سپندارمزدگان بر تمام عاشقان ایران زمین مبارک باد. **
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
لینکهای مرتبط در همین وبلاگ:
نگاهم
در آینه فرو می ریزد
جزیره ای
به زیر آب می رود
در ساحل آینه،
دستانی کورمال
عطر تو را می جویند
و پرندگان
بودن جزیره را
فراموش می کنند.
"کیکاووس یاکیده"
+ تولدت مبارک آقای یاکیده عزیز...