تو برای من
تعریف زندگی بودی
من برای تو
یک نردبان بلند!
گاهی ارتقاع،
پست ترین جای زمین است...
جایی که تو ایستاده ای.
" فهیمه صفاریه"
عکس: salorta ban
منبع:
http://raghsegandomzar.blogfa.com/
برای فراموشی تو
هیچ راهی وجود ندارد
خودم را
به هر راهی که می زنم
روزی با تو رفته بودم...
"فرشاد بیات"
منبع:
تخیل کن
مرا در آغوش او
که لبانش را بر هرم سینه هایم گذاشته و
پیچک شده بر اندامم.
تخیل کن بوسه های وحشیانه تا سحر
و عطش لذت یکی شدن را
که من تخیل کردم تو را و سوختم
حالا نوبت توست
تخیل کن مرا
در آغوش ملهتب او ..!
"یگانه وصالی"
منبع:
...
به روزهای رفته نگاه میکنم
به رنگهای پریدهی عکسهای قدیمی
به لبخندهای جوان
دستهای جوان
درختهای جوان
که فوارههای سبز صامت بودند
به ذغال گداخته گلهای رز
به ذغال گداخته قلبم
به ذغال گداخته لبهام
و دهانی
که هنوز خندیدن را از یاد نبرده بود
ستون
هر چند استوار
خانه
سرانجام فرو میریزد
صداها
سرانجام به سکوت ختم میشوند
و سایهها
به دورن اشیا باز میگردند
فردا
حریصانه
نفس میکشد
و این ساعت قدیمی
که صورت سفیدش را
به هوای سرد اتاق چسبانده
تمام عمر
به سکوت میان دو تیک تاک فکر میکند
"شبنم آذر"
(فروردین 89 - هند)
برگرفته از وبلاگ شاعر:
http://shabnamazar.persianblog.ir/
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﺯ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺍﻧﮑﺎﺭ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭِ ﺍﻧﮑﺎﺭِ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺳﻮﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﮐﻨﺎﺭِ ﺳﻮﺧﺘﻦِ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺗﺎﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺑﺎﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺗﺎﺧﺘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺧﺘﻦِ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ میﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﺯِ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ
ﻭﺍﺳﻪ
ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺍﻧﮑﺎﺭِ ﺩﻝ ﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ...!
"محمود صانع"
از کتاب: کبوتر با کبوتر باز تنهاست
(Facebook/Sane.mahmoud)
+ این شعر به اشتباه به نام فروغ ثبت شده بود. با تشکر از دوست عزیزم (حمید آقا) برای تذکر و اصلاح نام شاعر.
و تشکر از آسمان عزیز برای ارسال این شعر زیبا
سیاه
پوشیده بودی
و
دلتنگیهایت پیدا نبود
صورتت
را پوشانده بودی
که
اشکهایت پیدا نباشد
کجای
کتابهای آسمانی نوشته مرد گریه نمیکند!؟
مرد
دلتنگ نمیشود
مردان
دلتنگ، کوههای فرو ریختهاند
عاشقان
تاریخی
مردان
دلتنگ، اشک نمیریزند
بارانهای
سیلابیاند
سیاه
پوشیده بودی
و
لبهایت را پوشانده بودی
و
چشمهایت را پنهان میکردی
من
اما سپید پوشیده بودم
موهایم
را رها کرده بودم
چشمهایم
تو را جستجو میکرد
اندام
من تو را سفید خواهد کرد
تنها
اگر به آغوشم بازگردی
دست
از دلتنگی بردار
هیچ
غربتی آشناتر از آغوش یک زن نیست.
فاتحه
مرشید / شاعر مراکشی
مترجم:
بابک شاکر
به ماه نگاه می کنم
تا
در لحظه های تو شریک باشم.
آه
که چقدر بی توام !
بگذار
قصه را از اینجا شروع کنم
از
همین بی تو بودن ها
از
همین سایه روشن چشم های ابری ات
که
تا به خود می آیم باریده ای و تابیده ای و رفته ای !
بگذار
از همین جا شروع کنم
از
خودم که شبی مهتابی برای همیشه با آخرین قطار رفت.
همان
رهگذر که پشت بخارهای روی پنجره، در شبی برفی گم شد.
گفتم
خودم !
راستی
تازگی ها او را ندیده ای؟
"اسماعیل فیروزی"
برگرفته از وبلاگ:
ﺷﻨﯿﺪﻡ
ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﻗﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ
ﻓﺮﯾﺒﻨﺪﻩ
ﺯﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺒﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ
ﺷﺐ
ﻣﺮﮒ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﯽ
ﺭﻭﺩ
ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ
ﺩﺭ
ﺁﻥ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻏﺰﻝ ﺧﻮﺍﻧَﺪ ﺁﻥ ﺷﺐ
ﮐﻪ
ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻏزلها ﺑﻤﯿﺮﺩ
ﮔﺮﻭﻫﯽ
ﺑﺮ ﺁﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﻍ ﺷﯿﺪﺍ
ﮐﺠﺎ
ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺮﺩ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ
ﺷﺐ
ﻣﺮﮒ ﺍﺯ ﺑﯿﻢ ﺁﻧﺠﺎ ﺷﺘﺎﺑﺪ
ﮐﻪ
ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻏﺎﻓﻞ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﻤﯿﺮﺩ
ﻣﻦ
ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﺮﺩﻡ
ﻧﺪﯾﺪﻡ
ﮐﻪ ﻗﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﻤﯿﺮﺩ
"دکتر مهدی حمیدی"
(دکتر مهدی حمیدی شیرازی 1293-1365 )
-------------------------------------------------------------دانلود آهنگ خاطره انگیز "مرگ قو" با صدای حبیب
(کیفیت آهنگ در حد متوسطه و هر چه گشتم بهتر از اینش رو در اینترنت پیدا نکردم)
+ این ترانه رو "مهر پویا" هم ظاهرا خونده که بزودی اون رو هم اینجا می ذارم. (چرت بود! بیخیال :) )
----------------------------------------------------------
++ ﻗﻮﻫﺎ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﺧﺎﺭﻕﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺗﮏ ﻫﻤﺴﺮﯼ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺒﻞ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ... (ادامه مطلب)
ادامه مطلب ...
پیراهنم را در می آورم
بگو با تنم که
عطر تو را می دهد
چه کنم!...
"آیدین دلاویز"
------------------------------------------------------
دفتر عشق:
+ دردت به جانِ
تب کرده ام، دنیا چیزی برای دروغ گفتن و جایی برای پنهان شدن نیست. دنیا چشمان قشنگ
توست... کیا راد
++ درون پلکهای بسته ام هستی محبوبم. آنجا همه چیز با تو آغاز می شود. با تو جان می گیرد... ناظم حکمت
+++ وقتی نیستی بهانه می گیرد دلم... تلخ میشود. وقتی هستی، همه هستیام را با بوسه میگذارم روی شانهات... عباس معروفی
گاهی خوابت را میبینم
بیصدا
بیتصویر
مثلِ ماهی در آبهای تاریک
که لب میزند و
معلوم نیست
حبابها کلمهاند
یا بوسههایی از دلتنگی
"توماس ترانسترومر"
...
روزی که نفس های تو
کنار نفس های من برقصد
به تولدی دیگر پاسخی خواهم داشت
و آنگاه که به زیباترین حس جهان
دستهایمان را در هم فشرده ایم،
دوستت دارم را
آرام… آرام
در گوش تو خواهم خواند.
چشمهایت را ببند
آغوشی از آن دورها
برایت هدیه آورده ام.
"امیر اسدنسب"
مگر می شود
بوی "تو" را داشت و
خاطراتت را بوئید و
تو نباشی و
اشک نباشد؟!!
واااای باز آبی پوشیده ای؟
چقدر به تو می آید این لباس
می دانی؟
آبی توئی وقتی عاشقی
همین...
آبی از تو رنگ می گیرد
مهربان
من که پا به پای تو آمده ام
فقط نمی دانم چرا این بار تنها رفتی؟
چقدر گفتم که بیا و نرو؟
چقدر گفتم حالا که می روی زود بیا!
وقت رفتن یک آن ایستادی
در ازدحام نگاه ها، نگاهم کردی
دستی تکان دادی و
آرام رفتی..
پشت این شعر مردی می گرید...
"بهمن زارع"
بر لبه ی پرتگاهی ایستاده ام
که در بی نهایتش ... صدایم می زنی
مثل همیشه ... با همان نوای آرامش بخش
که آنرا با دنیا عوض نمی کنم ..
باد، بوی عطرت را برایم به ارمغان می آورد
خاطرات با تو بودن رژه می روند
مقابل چشمانم
و چه زیباست:
سقوط آزاد... در آغوش تو!
"هلیا"
من...
دست از سرت برنمیدارم
تا وقتی که آرام...
یزاریش
روی شانه ام.
"حمید جدیدی"
قسمت نشد که لحظه غمگین رفتنت
با اشک ها مسیر تو را شستشو کنم
بوسیدنت که هیچ
بغل کردنت که هیچ
حتی نشد تو را
یک دل سیر بو کنم
از یادها گذشتی و
در بادها گم شدی
حالا حضور تو را کجا جستجو کنم
قسمت نشد،
تو رفتی و من ماندم که باز
باقیمانده عمر، تو را آرزو کنم.
"مریم شفیعی"
---------------------------------------------------------------------
غروب جمعه 12 دی ماه 1393 ، لواسان، افجه، دشت هویج
عاشق نشدی زاهد ، دیوانه چه می دانی
در شعله نرقصیدی ، پروانه چه می دانی
لبریز می غمها ، شد ساغرِ جان من
خندیدی بگذشتی ، پیمانه چه می دانی
یک سلسله دیوانه ، افسون نگاه او
ای غافل از آن جادو ، افسانه چه می دانی
من مست می عشقم ، و از توبه که بشکستم
راهم مزن ای عابد ، می خواره چه می دانی
تا چند فریبی خلق با نام مسلمانی
عاشق شو و مستی کن ، ترک همه هستی کن
سر بر سر سجاده ، می خوردن پنهانی
ای بت نپرستیده ، بت خانه چه می دانی
تو سنگ سیه بوسی ، من چشم سیاهی را
مقصود یکی باشد ، بیگانه چه می دانی
تا چند فریبی خلق ، با نام مسلمانی
سر بر سر سجاده ، می خوردن پنهانی
روزی که فرو ریزیم بنیاد تعصب را
دیگر نه تو مانی ، نه ظلم و پریشانی
"هما میر افشار"
بر مزار من
نهال ون بنشانید
تا ریشه هایش را در آغوش بگیرم
و تمام خوشدلی هایم را
از آوند ها تا سر شاخه ها بر افرازم
حالا که دستم از دنیا کوتاه است
اشتیاق زندگی را
از زبان گنجشک ها
آواز بخوانم.
"کاوه شصتی"
از مجموعه: برای مسافرانی که میروند
برگرفته از وبلاگ:
منتظرم ...
شبیه
یک آهنگِ غمگین قدیمی ،
در
آرشیو رادیو ...
زنگ
بزن،
بگو
که میخواهی مرا بشنوی .
"آزاد نوروزی"
--------------------------------------------------
دفتر عشق:
دلم را که مرور می کنم
تمام
آن از آن "تـــو" ست
فقط
نقطه ای از آن خودم
روی
آن نقطه هم میخ می کوبم
و
قاب عکس "تـــو" را می آویزم...
"ناشناس"
...
مرا
فرشی نیست
تا
در راهت بیافکنم
مرا
تنها یک رویاست
و
آن را در پایت می افکنم
گامهایت
را بر رویایم بگذار
اما
پایت را سخت بر آن مفشار
زیرا
آنچه زیر پای توست
رویای
من است
"ویلیام ییتس"
(شعر کامل در ادامه مطلب)
------------------------------------------------
پیشنهاد موزیک:
دانلود آهنگ "آه می کشم" از علی جهانیان
ادامه مطلب ...آرامم !
هم
جنس نگاهت ٬
هم
رنگ دستهایت !
گاه
سرخ و گاهی سبز …
مهم
نیست که شانه هایت پوشالی ست و آغوشت خیال …
دستهایت
اینجاست !
نگاهت٬
صدایت٬ خنده ات !
دیگر
چه می خواهم؟
هیچ
!!
دستهایت
را در دستهایم جا گذاشته ای !
"سمیرا"
وبلاگ شاعر: