کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

دستان تو...

تمام جاده ها را ختم بخیر می کنم...
و آن قدر دسته گل به آب خواهم داد،

تا دستانت برای دستانم، تنها شوند!


"شاعر: ناشناس"

خاطره‌ی تو...

خاطره‌ی تو کوچه ی احساس مرا پُر می کند
و زمان زمزمه ی قلب توست برای من .
کاش پنجره ات را رو به خیالم باز می کردی
تا من در نگاهت پرواز کنم.

"شاعر: ناشناس"

آه...

من بودم
تو
و یک عالمه حرف...
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!!
کاش بودی و
می فهمیدی
وقت دلتنگی
یک آه
چقدر وزن دارد...


"شاعر: ناشناس"

سیاه...

چقدر سیاه است !
دلت را نمی گویم ...
با چشمهایت هم نیستم ؛
موهایت
حلقه
حلقه
زنجیر
پابندم کرده ...


"شاعر: ناشناس"

کتابی به نام تو...

در هوایی نامعلوم،
دنج می شود احساسم!
...
شروع می شوی، از کتابی ناخوانده،
با سر فصلی تازه!!
می‌خوانمت، هزار بار!!

و دوره میکنم تو را...
که تو را می برد میان من
در روزنه هیاهو قرار می‌گردم تو را... بی قرار
نام تو ، نام کتابم می شود
کتابی به نام تو...


"شاعر: ناشناس"

مادر...

مادر، صفا و صمیمیت و صداقت، گلابِ گلبرگ های وجود توست. عشق و ایمان در پیشانی بلند تو، موج می زند. چشمانت چلچراغ محبت است. چشمه های مهربانی از چشم های تو سرچشمه گرفته است. لب هایت پیام آور شادترین، لبخندها و نگاه مهر آشنایت، زلالِ دل نوازترین عاطفه هاست. قلب تو، رود همیشه جاری عشق است. از سایه مهربان دست هایت گل مهر می روید. نسیم، چهره بر گام های تو می ساید.

***

یاس ها عطرشان را از بوی تن تو به عاریت می گیرند. شبنم، گل واژه اشک های توست ای شقایق دشتستان صبوری؛ ای هم آغوش پروانه ها؛ ای صفای گل سرخ؛ ای نرگس عشق؛ ای اقاقیای محبت؛ تو شمیم گل محمدی و رایحه گل نسترنی. مادر، تو از همه گل ها زیباتر و از همه آنها خوش بوتری، در سالروز یاد تو، عطر همه گل های شکفته را نثار وجودت می کنم.

***

سالروز میلاد خجسته فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان، عطای خداوند سبحان و الگوی بی بدیل تمام جهانیان، بر همه زنان عالم مبارک باد...


"متن از: ناشناس"


----------------------------------

دفتر عشق:

جانا، حدیث حسنت، در داستان نگنجد / رمزی ز راز عشقت، در صد زبان نگنجد

سودای زلف و خالت، در هر خیال ناید / اندیشهٔ وصالت، جز در گمان نگنجد

"عطار"