من به اینکه روبرویم می نشینی قانعم
روبرویم باشی و من را نبینی قانعم
زیر یک سقف و کنار تو چه رویایی! ولی
در کنارت روی یک تکه زمینی قانعم
گفته بودی من "همینم" یا بمان یا دل بکن
من به این جمله که می گویی"همینی" قانعم
دور باشی هم برای من کفایت می کند
بشنوم اینجا و در این سرزمینی قانعم
من نمی گویم که بنشین و فقط من را ببین
گوشه چشمی هم بیندازی ببینی قانعم.
"مرضیه فریدونی"