تو آهویی بودی که زیباییات
بوق ماشینها را لال کرده بود
و موهای سفیدم،
سیاه میشدند یک به یک به ریتم قدمهایت...
پیش میآمدی
شبیه رقصندههای اسپانیایی که مغرور میرقصند
و کِش میآمد خیابان
زیر گامهای تو...
چهقدر شبیه عکس آن دختر بودی
در آگهی تبلیغاتی بوردای خالهام
که به چهاردهسالهگی دزدانه ورقش میزدم
در زیرزمین نمناک خانهی مادربزرگ.
چهقدر شبیه خوابهای من بودی
در پشتبام تابستانهایی
که به هفتسنگ و گرگم به هوا میگذشتند...
گفتم: «ـ سلام!»
و میدانستم
سرنوشت من دگرگون شده است!
"یغما گلرویی"
از کتاب: باران برای تو می بارد / انتشارات نگاه / چاپ اول 1388
برگرفته از وبلاگ:
---------------------------------------------------
دفتر عشق:
عشق لیاقت می خواهد و عاشق شدن جرات...
همیشه در پی کسی باش که
با تمام کاستی ها و کمی ها و عیب هایت،
حاضر باشد به تو عشق بورزد
و تو را به همه دنیا نشان بدهد
و بگوید که:
این تمام دنیای من است.
"ناشناس"
دوستت دارم
و نگرانم روزی بگذرد
که تو تن زندگی ام را نلرزانی
و در شعر من انقلابی بر پا نکنی
و واژگانم را به آتش نکشی
□
دوستت دارم
و هراسانم دقایقی بگذرند،
که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم
سخن ات شعر است
خاموشی ات شعر
و عشقت
آذرخشی میان رگ هایم
چونان سرنوشت.
"نزار قبانی"
(ترجمه: موسی بیدج)
از کتاب: بلقیس و عاشقانه های دیگر / نشر ثالث
------------------------------------------------------
دفتر عشق:
ﺗﻮ ﻣﺜﻞ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯽ
ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ
ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﯼ! :(
"ناشناس"
تو بادبادک بازیگوشی بودی
که با دنباله ی عطرش
هر روز از خیابان نوجوانیام می گذشت !
و من کودکی که می دوید
می دوید... می دوید... و نمی رسید
کودکی که موهایش جو گندمی شدند،
اما هرگز نخواست بزرگ شود
چرا که بزرگ شدن، فراموش کردن تو بود !
من کودکی بودم که تمام عمر
می دوید و دست تکان می داد،
برای بادبادکی ...
که با بادها می رقصید،
و او را نمی دید ... !
"یغما گلرویی"
از کتاب: باران برای تو می بارد / انتشارات نگاه / 1391
------------------------------------------------
دفتر عشق:
در خواب، خدا در گوشم گفت:
تو را چه به عشق؟ گفتم چرا؟
گفت: تو خوابی و عشقت در آغوش دیگری.
لبخند زدم و گفتم:
خدایا مخلوق توست،
شاید تو خوابی و
خبر از رسم دنیا نداری!!
"ناشناس"
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم
مرا فریاد کن ...
"احمد شاملو"
-------------------------------------------------
دفتر عشق:
دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:
سلام... من تو را می خواهم.
"ناشناس"
بخوان به معراج آغوشت مرا
که سرزمین این کولی
از مرز نفسهای تو آغاز میشود !
"یغما گلرویی"
---------------------------------------------------
دفتر عشق:
من از تمام دنیا
فقط آن دایره مشکی
چشمان تو را می خواهم
وقتی که در شفافیتش
بازتاب عکس خودم را می بینم.
"ناشناس"
---------------------------------------------------
پیشنهاد موزیک:
دانلود آهنگ زیبای مهرداد آسمانی به نام "نیلوفر آبی"
از آلبوم آنتیک / سال انتشار: 1995 / ترانه سرا: محمد بارانی
یک زن
اگر
بخواهد
حتی
می تواند
با
صدایش تو را در آغوش بگیرد !
"ایلهان
برک"
برگرفته از وبلاگ:
---------------------------------------------------------
دفتر عشق:
بهترین آدمهای زندگی ...
همان هایی هستند که وقتی کنارشان می نشینی
چایی ات سرد می شود و دلت گرم!
"ناشناس"
به چشم هایم خیره که می شوی
بوی تند قهوه هایت
اعتیادم را بیشتر می کند
و من
متهم ردیف اول لبهایت
عصرهایم
در حیاطی می گذرد
که پاییز
عشوه گریهایت را
به درخت تزریق می کند...
"رویا هدایت"
------------------------------------------------------
پی نوشت: 3 دی ماه 1393:
این شعر رو در صفحه فیس بوک آقای عادل دانتیسم دیده و به نام ایشان ثبت کرده بودم. اما متاسفانه این شعر هم ... !!!
( رجوع به کامنت خانم رویا هدایت (سیلانه) )
وبلاگ شاعر: http://shaijan.blogfa.com/
-------------------------------------------------------
دفتر عشق:
عاشق دوستت دارم های ناقصی هستم
که به میانه نرسیده
فراموششان میکنی...
(برگرفته از شعر آقای مهدی صادقی)
آدم ها می آیند
گاهی در زندگی ات می مانند
گاهی در خاطره ات
آن ها که در زندگی ات می مانند
همسفر می شوند
آن ها که در خاطرت می مانند
کوله پشتیِ تمامِ تجربه آتی برای سفر
گاهی تلخ
گاهی شیرین
گاهی با یادشان لبخند می زنی
گاهی یادشان لبخند از صورتت بر می دارد
اما تو لبخند بزن
به تلخ ترین خاطره هایت حتی
بگذار همسفر زندگی ات بداند
هرچه بود؛ هرچه گذشت
تو را محکم تر از همیشه و هر روز
برای کنار او قدم برداشتن ساخته است
آدمها می آیند
و این آمدن
باید رخ بدهد
تا تو بدانی
آمدن را همه بلدند
این ماندن است
که هنر می خواهد.
"ناشناس"
+ با تشکر از خانم سپیده برای ارسال این متن زیبا
-------------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
حضور هیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست
خداوند
در هر حضوری رازی نهان کرده برای کمال ما
خوشا
آن روز که در یابیم راز این حضور را …
"ناشناس"
سنگی بگذار
بر کلمات من
چراغی روشن کن
دانستم
بی واژه تو را دوست دارم.
"محمد شمس لنگرودی"
از کتاب: حکایت دریاست زندگی (گزینه اشعار)
مجموعه: لب خوانی های قزل آلای من
------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
پرندگان پشت بام را دوست دارم
دانههایی
را که هر روز برایشان میریزم
در
میان آنها
یک
پرندهی بیمعرفت هست
که
میدانم روزی به آسمان خواهد رفت
و
برنمی گردد.
من
او را بیشتر دوست دارم.
"گروس عبدالملکیان"
نزدیک تر به تو
خودم را با دریاچه ی کوچکی
اشتباه می گیرم
بیا کنار من
و جای تمام آهوهایی باش
که از لب هایم آب می نوشند.
"فرناز خان احمدی"
شهریور 93
---------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
تو مرا می خوانی
من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم
و تو هم می دانی
تا ابد در دل من می مانی...
تو مرا می فهمی
من تو را می خواهم
و همین ساده ترین قصه یک انسان است.
"ناشناس"
"منبع: نت"----------------------------------------------------------
دلنوشت امروز:
خوشبخت ترین آدم ها آنهایی هستند که این جمله را می شنوند:
عیب نداره عزیزم، با هم درستش می کنیم...
اینکه دوستم داشته باشی
مثل این است که
عابری در پیاده رو
ناگهان در آغوشم بگیرد
همین قدر بعید
همین قدر ممکن...
"مهدیار دلکش"
برگزفته از وبلاگ:
-----------------------------------------------------------
دفتر عشق:
ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ
ﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪﻩ ﺍﻡ
ﻧﻪ ﺣﺘﯽ ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻩ ام
ﺍما ﺑﺒﯿﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻣﯽ نویسم!
"ناشناس"
گاهی دوست داشتن آدم ها درد دارد
دردش این است که کسی
حرف دلت را نمی فهمد...!
"ناشناس"
-----------------------------
پی نوشت، اردیبهشت 1402: این شعر رو قبلا به نام ابتهاج منتشر کرده بودم. با تذکر یکی از دوستان سرچ کردم و هیچ منبع معتبری براش پیدا نکردم. ظاهر شعر هم به ابتهاج نمیخوره بنابراین اصلاح شده و به "ناشناس" تغییر داده شد. با تشکر
-----------------------------------------------------
دفتر عشق:
مهم نیست در عشق به وصال برسی
مهم این است که لیاقت تجربه کردن
یک عشق پاک را داشته باشی.
"ناشناس"
-----------------------------------------------------
پیشنهاد: دانلود نرم افزار فارسی شعر یادت نره – اندروید
بازی جالب و سرگرم کننده ایه. در واقع نسخه اندروید مسابقه شعر یادت نره شبکه من و تو هست.
تو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی..
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی!
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی..
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی!
ای باد سبک سار! مرا بگذر و بگذار!
هشدار! که آرامش ما را نخراشی..
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم!
اندوه بزرگی ست چه باشی.. چه نباشی..
"علیرضا بدیع"
87/10/08
از مجموعه: شجره نامه ی یک جن
----------------------------------------------------------
دانلود آهنگ "ماه و ماهی" با صدای حجت اشرف زاده
+ پیشنهاد می کنم این آهنگ زیبا رو حتما دانلود کنید.
-----------------------------------------------------------
دفتر عشق:
آغوش تو چقدر می آید به قامتم
در آن به قدر پیرهن خویش راحتم.
"ناشناس"
هر شب
خوابِ تو را میبیند،
دیر فهمیدم
که تمامِ اتفاقهای عاشقانهی جهان
فقط رویِ تختخوابهایِ
تک نفره میافتند!
"نسترن وثوقی"
---------------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
وقتی شهامت دوست داشتن او را نداشته باشی
دیر یا زود سر و کله یک فرد شجاع پیدا خواهد شد!
"ناشناس"
من،
یک جای دنیا
خیلی خوشبختم
در چارچوب قاب عکس دونفرهمان!
"نسترن وثوقی"
--------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
می روی و من پشت سرت آب نمی ریزم
وقتی
هوای رفتن داری
دریا
را هم به پایت بریزم
برنمی
گردی…
"ناشناس"
خسته ام
از شبهایی که
می آیند ُو
عطر تو را
برخواب هایم
نمی پاشند...
"نیلوفر ثانی"
-----------------------------------------------
دفتر عشق:
تمام شهر، تو را می خوانند
تنها
منم که تو را می نویسم ...!
"ناشناس"
(منبع: نت)
تو
بازمانده ی آخرین نسل معشوقان جهانی
بدون بوس و کنار
بدون آغوش...
شاید حتی وجود نداشته باشی!
بی اینهمه اما
هنوز
دوستت دارم...
"کامران رسول زاده"
از کتاب: کوتاه بیا! عمرم به نیامدنت قد نمی دهد / نشر مروارید / چاپ اول: 1393
دفتر عشق:
شیرین
بهانه بود!
فرهاد
تیشه می زد تا نشنود،
صدای
مردمانی را که
در
گوشش می خواندند: دوستت ندارد!
"ناشناس"
در پیرهنم می جویم
در خونم
در آتش باغ هایم
که درختانش قلم
مه و بارانش کاغذند.
تو را
در صبحانه موسیقی می جویم
وقتی که به نت های چکیدن آب در لیوانت
خیره است
در لرزش طیاره ها
وقتی به نام تو برخورد می کنند.
و تو را نمی یابم
مگر هنگامی که در آینه ها خیره ام
در گردبادی تیره از حنجره ها، سربازان، حاکمان
و سکوت دستش را باز می کند
تا آبی بنوشم که تو تقدیسش کرده یی.
"شمس لنگرودی"
از کتاب: "و عجیب که شمس ام می خوانند" (63 ترانه عاشقانه)
---------------------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
دوباره سیب بچین حوا
من خسته ام
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند.
"ناشناس"
(منبع: نت)
ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ
ﺷﺒﯿﻪ ﯾﮏ ﺁﻫﻨﮓ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻗﺪﯾﻤﯽ
ﺩﺭ ﺁﺭﺷﯿﻮ ﺭﺍﺩﯾﻮ
ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻥ
ﺑﮕﻮ ﮐﻪ می خواهی
ﻣﺮﺍ ﺑﺸﻨﻮﯼ.
"ﺁﺯﺍﺩ ﻧﻮﺭﻭﺯﻯ"
-----------------------------------------------------
دفتر عشق:
چقدر زیباست کسی را دوست بداریم.
نه برای نیاز، نه از روی اجبار و نه از روی تنهایی!
فقط برای اینکه «ارزش دوست داشتن» دارد.
"ناشناس"
دلتنگی یعنی
من در اسارت تو از تنهائی رنج ببرم
ولی هیچ عطر زنانه ای مجذوبم نکند...
دلتنگی یعنی
من یک عمر برای تو شعر بنویسم و تو هرگز نخوانی
و من دلتنگ بمیرم!
"الف . پاشائی"
منبع: سایت «شعر نو»
http://www.shereno.ir/16504/16003/276821.html
دفتر عشق:
برای معنی دلتنگی احتیاج به این همه کلمه نیست؛ دلتنگی یعنی تو نیستی !
دلتنگی یعنی امروز...
"ناشناس"