کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوک قلبم با نگاهت - بهناز صفری

کوک قلبم با نگاهت ناگهان تنظیم شد

عاشقی بعد از نگاهت این چنین ترسیم شد

چشم محجوب مرا دنبال چَشمت می کشی

نطق کورم بعد از این دلداگی ترمیم شد

 هُرم عشقت آنچنان، بر جانُ و دل تاثیر کرد

جانُ و دل از هم گسستُ و پیش تو تقسیم شد

 عشقِ زیبا آمدُ و من ماندم و دلدادگی

بس عجب دارم غرورم، پای تو تسلیم شد

 تا به دستانت رسیدم، بند بند تن گسست

بعد از آن دلدادگی ،  دست از تنت تحریم شد

 من چنین دل دادم اما زخم جان خوردن چه بود؟

باز هم اجزای دل  یک جا به تو تقدیم شد

 تا نفس دارم هوایت در سرم شوریدگی است

قصه ی دلتنگی ات، بر جان و دل تفهیم شد.

 "بهناز صفری" 

صفحه اینستاگرام شاعر:

https://instagram.com/_behnaz_safari

ای موی پریشان تو - طارق خراسانی

دیدم پی آن زلف پریشان تو افواج
در فکر و خیالات تو حیرت زده ای، واج
ای خاک رهت بر سر شاهان جهان، تاج

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

آن چشمه ی چشمت بودم باده ی جوشان
یک جرعه بر این تشنه ی درمانده بنوشان
گیسوی خود از عاشق دلداده مپوشان

ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج

با جمع حریفان سحر تا تو دویدیم
جز محنت و اندوه در این راه ندیدیم
نازم به میِ آه، به میخانه کشیدیم

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

ای از لب خاتون خمی کام نبرده
از باده ی توحید یکی جرعه نخورده
منصور انالحق زده ی عشق، نمرده

 
ای کشته ی سوزانده ی بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج

دُرجی ست پُر از راز دلِ دلشدگانی
در بحر فرو رفته و زان نیست نشانی
ای موسی عمرانی خود را تو امانی

یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچه‌ای را که رها گشته در امواج

 

"طارق خراسانی"

پی نوشت: مخمس با تضمین از غزل آقای فاضل نظری (لینک)

مخمس:

تعریف اول: مخمس یا تخمیس به مسمط پنج‌مصراعی می‌گویند که چهار مصراع اول آن هم قافیه (مصرع) هستند. معمولاً دو مصراع آخر مخمس تضمینی از یک غزل مشهور است.

تعریف دوم: مسمط پنج‌مصراعی که دو مصراع آخر هر بند، یک بیت از غزل شاعر دیگر است.

وبسایت شخصی طارق خراسانی: http://hoodeh.blogfa.com/

چشم تو - فاضل نظری

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
ای موی پریشانِ تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج

"فاضل نظری"

 متن کامل شعر در ادامه مطلب  

ادامه مطلب ...

می خواهم تو را - عمران صلاحی

مست می خواهم تو را من مست می خواهم تو را

از قدح سرشارتر، در دست می خواهم تو را

 با حریفان روشن و با دوست ابر آلوده ای

آسمانا! آبی و یکدست می خواهم تو را

 من نمی خواهم تو باشی همنشین خار و خس

من برون از آنچه اینجا هست می خواهم تو را

 مثل آن شبنم که نورانی شد و پرپرزنان

رفت و با خورشیدها پیوست می خواهم تو را

 مثل آن پیچک که در طوفان جنگل های زرد

خویش را بر شاخ سبزی بست می خواهم تو را

 مثل آن چشمه که با اندیشه ی دریا شدن

ناگهان از خاک بیرون جست می خواهم تو را

 نیستم قانع به این دیدارهای بیش و کم

قصه را کوته کنم، دربست می خواهم تو را!

 "عمران صلاحی"

تهران، 64.05.02

از کتاب: پشت دریچه جهان / انتشارات نیلوفر

عمران صلاحی (۱۳۲۵ - ۱۳۸۵) متولد امیریه تهران. 

هر که دلارام دید - سعدی

هر که دلارام دید از دلش آرام رفت

چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت

 گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی

حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت

 "سعدی"

 متن کامل شعر در ادامه مطلب  

ادامه مطلب ...

جز به دیدار توام - سعدی

جز به دیدار توام دیده نمی‌باشد باز

گویی از مهر تو با هر که جهانم کینی ست

 سر مویی نظر آخر به کرم با ما کن

ای که در هر بن موییت دل مسکینی ست

 "سعدی"

 متن کامل شعر در ادامه مطلب 

ادامه مطلب ...

خاطرات - مریم فرهمندی

نزدیک شو
با هر دور شدنت
زایش عشق به تاخیر خواهد افتاد
باور کن
با گفتن هر دوستت دارمت
قیامتی عظیم در من برپا خواهی کرد.
نمی دانی عصر که می شود
هجوم خاطراتت
چگونه دل ریش مرا تنگ می کند،

من از سهم نبودنت همیشه پرم. 

"مریم فرهمندی"

از کتاب: ساعت شنی / چاپ اول، پاییز 1396

مرا نگاه کن - مریم فرهمندی

به اندازه تمام ثانیه هایی

که از من دور بوده ای،

مرا نگاه کن

نگاهت آرامش نگریستن به دریاست

به اندازه تمام نوازش هایی که به من بدهکاری،

مرا ببوس

بوسه هایت رهایی در باد است

به اندازه تمام شب های تنهایی ام،

برایم حرف بزن.

من شاعرانه های بسیاری ست

که نسروده ام.

"مریم فرهمندی"

از کتاب: ساعت شنی / چاپ اول، پاییز 1396

بیوگرافی شاعر:

متولد 19 آبان 1359 ، دکترای - زبان و ادبیات فارسی

آثار چاپ شده:

آخرین ترانه خداحافظی از توست (1383)

می خواستم دوباره ببینمت

دردهای حاصلخیز

ساعت شنی

اسب ها پشت پنچره می میرند (1401)

لب سرخ تو - فاضل نظری

ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم
زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست 

"فاضل نظری"


ما دو سرویم - فاضل نظری

ما دو سرویم، در آغوش هم افتاده به خاک

چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ی ما

 "فاضل نظری"

دکتر فاضل نظری متولد سال 1358 شهر خمین استان مرکزی است. وی دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه شهید بهشتی در رشته‌ی معارف اسلامی و مدیریت و استاد ادبیات دانشگاه امام صادق تهران می باشد. فاضل نظری با انتشار «گریه‌های امپراتور» در سال ۸۲ که بیش از ۴۵ چاپ خورد خود را به جامعه ادبی تحمیل کرد.

---------------------

 متن کامل شعر در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

توبه - فاضل نظری

در توبه مرا گفت که برگیر شرابی
ساقی تو که خود بیشتر از خلق خرابی

این ماهی دلمرده در این برکه ی دلگیر
جز دوری آن ماه ندیده ست عذابی

من عارف دلتنگم  یا زاهد دلسنگ
هر روز نقابی زده ام روی نقابی

یک عمر ملائک همه گشتند و ندیدند
در نامه ی اعمال من مست ثوابی

ساقی، همه بخشوده ی یک گوشه چشمیم
آنجا که تو باشی چه حسابی، چه کتابی؟

 

"فاضل نظری"

آتش عشق تو - فاضل نظری

در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم
سوزانده شدن باد سزای همه‌ی ما.

 "فاضل نظری"

 

متن کامل شعر در ادامه مطلب 

ادامه مطلب ...

تقصیر دلم بود - رضا قریشی نژاد

تقصیر دلم بود که چشمان تو را خواست
این سر به هوا مثل خودم عاشق دریاست

درگیر نگاهت شد و تا بام تو پر زد
بیچاره ندانست که این اول بلواست

شاعر شد از آن روز که چشمان تو را دید
این ولوله در شعر من از چشم تو برپاست

چشمان تو آمیزه ای از شور و ترانه است
آنجا که غزل نیز فراگیر و مهیاست

ناز تو نیاز دل دیوانه ی من شد
من شاعر چشم تو که بی وقفه تماشاست

آنقدر مرا در نفست جای بده که
این از نفس افتاده بگوید که مسیحاست

جرم تو که نیست این همه من عاشقت هستم
تقصیر دلم بود که چشمان تو را خواست

"رضا قریشی نژاد"

رها - مریم فرهمندی

هربار تو را بیشتر دوست می دارم

زودتر آبستن درد می شوم

و برای سادگی هایم

بیشتر بهانه تراشی می کنم

و کاش دختران شهر بدانند

که دوستت دارم هایشان را

برای آبی زلال

و پرنده ای رها سر دهند

قطره ها زود گل آلود می شوند.

 

"مریم فرهمندی"

 

از کتاب: ساعت شنی / چاپ اول، پاییز 1396

 

پی نوشت: این کتاب رو فکر کنم نمایشگاه کتاب سال 97 خریده بودم با امضای خانم فرهمندی. نشانک داخل کتاب نشان میده که حدود 30 درصدش رو قبلا خوانده بودم و بعد ظاهرا در گیر و دار زندگی یادم رفت که ادامه ش رو بخونم و امروز پس از 5 سال خیلی اتفاقی دوباره لابلای کتابها چشمم بهش خورد و اولین شعر انتخابی من از این کتاب تقدیم نگاه زیبای شما شد.

گفتم این جان مرا - مولانا

گفتم این جان مرا

گرد جهان چند کشی

گفت هر جا که کشم

زود بیا هیچ مگو

"مولانا"