دیدم پی آن زلف پریشان تو افواج
در فکر و خیالات تو حیرت زده ای، واج
ای خاک رهت بر سر شاهان جهان، تاج
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
آن چشمه ی چشمت بودم باده ی جوشان
یک جرعه بر این تشنه ی درمانده بنوشان
گیسوی خود از عاشق دلداده مپوشان
ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج
با جمع حریفان سحر تا تو دویدیم
جز محنت و اندوه در این راه ندیدیم
نازم به میِ آه، به میخانه کشیدیم
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
ای از لب خاتون خمی کام نبرده
از باده ی توحید یکی جرعه نخورده
منصور انالحق زده ی عشق، نمرده
ای کشته ی سوزانده ی بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج
دُرجی ست پُر از راز دلِ دلشدگانی
در بحر فرو رفته و زان نیست نشانی
ای موسی عمرانی خود را تو امانی
یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچهای را که رها گشته در امواج
"طارق خراسانی"
پی نوشت: مخمس با تضمین از غزل آقای فاضل نظری (لینک)
مخمس:
تعریف اول: مخمس یا تخمیس به مسمط پنجمصراعی میگویند که چهار مصراع اول آن هم قافیه (مصرع) هستند. معمولاً دو مصراع آخر مخمس تضمینی از یک غزل مشهور است.
تعریف دوم: مسمط پنجمصراعی که دو مصراع آخر هر بند، یک بیت از غزل شاعر دیگر است.
وبسایت شخصی طارق خراسانی: http://hoodeh.blogfa.com/