دلم یک آغوش بی غربت میخواهد
یک آغوش پر سلام ، پر نوازش
یک آغوش آرام و نجیب ، بی بهانه
یک آغوش عاشقانه ، پر ترانه
دلم یک بغل خالی از قانون طبیعت
یک بغل برای تعبیر خواب من
یک آغوش بیرنگ ، بی نیرنگ
یک آغوش پر فریاد از عشق من
دلم یک دل گرم برای حرفهای من
دلم یک کلام حرف برای دل من
دلم یک آغوش پر نوازش ؛
دلم انگار تو را میخواهد
دلم انگار تو را میخواهد ...
من از تو دل نمی برم اگر چه از تو دلخورم
اگرچه گفته ای ترا به خاطرات بسپرم
هنوز هم خیال کن کنار تو نشسته ام
منی که در جوانی ام به خاطرت شکسته ام
تو در سراب آینه شبانه خنده می کنی
من شکست داده راخودت برنده می کنی
نیامدی و سالها نظر به جاده دوختم
بیا ببین که بی تو من.... چه عاشقانه سوختم!!!
رفیق روزهای خوب... رفیق خوب روزها
همیشه ماندگار من... همیشه در هنوزها
صدا بزن مرا شبی به غربتی که ساختی
به لحظه ای که عشق را... بدون من... شناختی...