کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

می و معشوق و گلزار و جوانی

...

می و معشوق و گلزار و جوانی

ازین خوشتر نباشد زندگانی

 

تماشای گل و گلزار کردن

می لعل از کف دلدار خوردن

 

حمایل دستها در گردن یار

درخت نارون پیچیده بر نار

 

به دستی دامن جانان گرفتن

به دیگر دست نبض جان گرفتن

 

گه آوردن بهار تر در آغوش

گهی بستن بنفشه بر بناگوش

 

گهی در گوش دلبر راز گفتن

گهی غم‌های دل پرداز گفتن

 

جهان اینست و این خود در جهان نیست

و گر هست ای عجب جز یک زمان نیست

 

"نظامی گنجوی"

 

از مجموعه: خسرو و شیرین

بخشی از یک شعر بلند

 

آرامگاه نظامی گنجوی در شهر گنجه، جمهوری آذربایجان

 

نظامی گنجوی (زادهٔ ۵۳۵ هـ. ق در گنجه – درگذشتهٔ ۶۰۷–۶۱۲ هـ. ق) شاعر و داستان‌سرای ایرانی و پارسی‌گوی حوزهٔ تمدن ایرانی در قرن ششم هجری (دوازدهم میلادی)، که به‌عنوان پیشوای داستان‌سرایی در ادب فارسی شناخته شده‌است. آرامگاه نظامی گنجوی در شهر گنجه در جمهوری آذربایجان فعلی قرار دارد.

نظامی در زمرهٔ گویندگان توانای شعر فارسی است، که نه‌تنها دارای روش و سبکی جداگانه است، بلکه تأثیر شیوهٔ او بر شعر فارسی نیز در شاعرانِ پس از او کاملاً مشهود است. نظامی از دانش‌های رایج روزگار خویش (علوم ادبی، نجوم، علوم اسلامی و زبان عرب) آگاهی وسیع داشته و این خصوصیت از شعر او به‌روشنی دانسته می‌شود.

 

توبه ها را بشکنید

می‌خانه ها را وا کنید ای باده خواران

پیمانه را احیا کنید ای می‌گساران

باده درساغرکنید توبه ی دیگر کنید

توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران

توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران

یادی از آیین مستانی کنید

تا سحر پیمانه گردانی کنید

تا سحر معشوقه بازی های عرفانی کنید

مست پنهانی کنید ای بی‌قراران

توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران

توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران

عاشقان غوغا کنید بر دل شیدا کنید

یک نفس گر می توان ساغر زدن

پس چرا اندیشه فردا کنید

پیمانه را احیا کنید ای بی‌قراران

توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران

توبه ها را بشکنید، توبه ها را بشکنید، آمد بهاران

 

"پرواز همای"

------------------------------------------------------------


+ دانلود آهنگ "توبه ها را بشکنید از گروه مستان و همای


 


درباره شاعر:

پرواز همای متولد 20 بهمن ۱۳۵۸، احمدسرگوراب، شفت، گیلان ، با نام پیشین سعید جعفرزاده احمد سرگورابی از خوانندگان ایران است. وی همراه با گروه مستان که مجموعه‌ای از نوازندگان سازهای ایرانی هستند، سبک تازه‌ای از موسیقی سنتی را ارائه می‌دهند. وی همچنین خواننده گروه ارکسترال به آهنگسازی شهرداد روحانی در آمریکا بوده ‌است.


خط های روی پیشانی ام

خط های روی پیشانی ام
ربطی به سنم ندارد
دارم
روزهای بعدِ رفتنت را می شمارم...

 

"محسن حسینخانی"


از مجموعه: این عاشقانه‌های کوچک یک روز بزرگ می‌شوند

-----------------------------------------------------------------

      

 

درباره شاعر:

محسن حسینخانی متولد 1367 کرمانشاه است. شعر را از سال 86 به صورت حرفه ای شروع کرده و سال 89 در موسسه کارنامه زیر نظر استاد حافظ موسوی به اندوخته‌هایش افزود. سال 92 اولین مجموعه شعرش را با نام "کودکی ام را پس بدهید" توسط نشر اقلیما روانه بازار کرد. دومین مجموعه شعر وی "این عاشقانه های کوچک یک روز بزرگ می شوند" نام دارد که سال 94 توسط نشر اقلیما به چاپ رسیده است. به نظر بنده هر دو مجموعه خوب هستند اما در مجموعه دوم، اشعار از پختگی و ساختار محکم تری برخوردار بوده و به مراتب اشعار زیباتری در این مجموعه می‌خوانیم.


مرا کم دوست داشته باش!

مرا کم دوست داشته باش
اما همیشه دوست داشته باش !
این وزن آواز من است :
عشقی که گرم و شدید است
زود می سوزد و خاموش می شود
من سرمای تو را نمی خواهم
و نه ضعف یا گستاخی ات را !
عشقی که دیر بپاید ، شتابی ندارد
گویی که برای همه ی عمر ، وقت دارد .

مرا کم دوست داشته باش
اما همیشه دوست داشته باش !
این وزن آواز من است :
اگر مرا بسیار دوست بداری
شاید حس تو صادقانه نباشد
کمتر دوستم بدار
تا عشقت ناگهان به پایان نرسد !
من به کم هم قانعم
و اگر عشق تو اندک ، اما صادقانه باشد ، من راضی ام
دوستی پایدارتر ، از هرچیزی بالاتر است .

مرا کم دوست داشته باش
اما همیشه دوست داشته باش !

"امیلی دیکینسون"

----------------------------------------------------------------


بیوگرافی شاعر:

امیلی الیزابت دیکینسون 1830-1886، (به انگلیسی: Emily Elizabeth Dickinson) شاعر آمریکایی قرن نوزدهم میلادی. از آنجا که دیکنسون یک شاعر پرکار اما درونگرا بود کمتر از ده شعر از قریب به هزار و هشتصد شعر او در زمان حیاتش به چاپ رسید. آثاری نیز که در زمان حیاتش به چاپ رسیدند اغلب به صورت قابل توجهی توسط ناشران دچار تغییر می‌گشتند تا مطابق با معیارهای متعارف شعری وقت شوند. او را شاعر معتکف نیز گویند یا به قول دکتر الهی قمشه ای دختر مولانا چرا که او بسیار با ابهام سخن می‌گوید. او شاعر قطعه معروف "I'm nobody! Who are you?" (من هیچکسم تو که هستی؟) می‌باشد.

دروغ

بگو راه را گم کرده بودم

بگو ساعتم خواب مانده بود
اصلا بگو به مترو ساعت هفت نرسیدم
برای شتابی که نداشتی
بهانه ای جور کن
جهان
با دروغ تو
زیبا می شود...

"
مریم نوابی نژاد"

---------------------------------------------------------



درباره شاعر:

مریم نوابی نژاد کارشناس سوژه یاب ویژه برنامه "ماه عسل"

کتاب‌های چاپ شده:

یک جنگل مداد حرف داشتم اگر... / نشر مروارید / 1392

شبی که می رفتی

دلم می خواست
شبی که می رفتی
اتفاقِ ساده ای می افتاد

راه را گم می کردی
فاخته ای کوکو می کرد
و کلیدی زنگار گرفته
از آشیانه ی خالی دُرناها
به زمین می افتاد

باران می گرفت
بیدار می شدم
بیدارت می کردم
و ادامه ی این خواب را
تو تعریف می کردی.

"
واهه آرمن"

--------------------------------------------

 


درباره شاعر:

واهه آرمِن، شاعر، نویسنده و مترجم، متولد سال 1339شهر مشهد است. او در جوانی به خاطر یک تصادف اتوموبیل توان راه رفتن خود را از دست داد. این حادثه باعث شد تمام زندگی خود را وقف ادبیات کند و حاصل این زندگی پربار مجموعه‌های شعرها و ترجمه‌های اوست که با استقبال ادب‌دوستان ایرانی روبه‌رو شده است.
اخیراً مجموعه جدید شعرهای او به نام "باران بگیرد، می‌رویم" توسط نشر امرود و کتابی از ترجمه‌های او از اشعار کوتاه از شاعران معاصر ارمنستان توسط نشر چشمه منتشر شده است. دو مجموعه شعر نخست واهه آرمن با عنوان‌های "به سوی آغاز" و "جیغ" به زبان ارمنی نوشته شده بودند.

وبسایت: http://vahearmen.com/

اگر می‌شد صدا را دید

اگر می‌شد صدا را دید
چه گل‌هایی... چه گل‌هایی!
که از باغ ِ صدای تو
به هر آواز می‌شد چید.
اگر می‌شد صدا را دید.

"استاد شفیعی کدکنی"

--------------------------------------

(با تشکر از خانم الهه برای ارسال این شعر زیبا)

http://www.eli24.blogfa.com


 

 

زندگی نامه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی:

محمدرضا شفیعی کدکنی درنوزده مهر ۱۳۱۸ در کدکن از توابع تربت حیدریه در خراسان به دنیا آمد. شفیعی کدکنی هرگز به دبستان و دبیرستان نرفت و از آغاز کودکی نزد پدر خود (که روحانی بود) و مرحوم ادیب نیشابوری دوم به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت.

او به پیشنهاد مرحوم دکتر علی اکبر فیاض در دانشگاه فردوسی مشهد نام نویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکدهٔ ادبیات رفت و مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت. او از سال ۱۳۴۸ تا کنون (۱۳۹۱) بنا به در خواست دانشگاه تهران، استاد دانشگاه تهران است.

شفیعی کدکنی سرودن شعر را از جوانی به شیوهٔ کلاسیک آغاز کرد. پس از چندی به سوی سبک نو مشهور به نیما یوشیج روی آورد. با انتشار دفتر شعر "در کوچه باغ‌های نشابور" نام‌آور شد.

...

منبع: سایت ویکی پدیا

شعرهای من...

من شعرهایی دارم که گروه خونی‌شان
گره می‌خورد به چشم‌هایت
که گاهی می‌خندند
گاهی نمی‌خندند
و گاهی آن‌قدر مثبت می‌شوند
که نفع هر دوی ما
در بی‌تو بودن، منفی‌ست.


روجا چمنکار"

 ---------------------------------------------------------


 


+ شعر برای من یک جریان زودگذر، موقت و کوتاه مدت نیست، پر کننده‌ی فضای خالی زندگی ام نیست. حتی دیگر برایم گریستن و آرام شدن هم نیست، پر رنگ‌تر از همیشه چنان حضور تپنده ی خود را در تک تک سلول‌هایم اعلام کرده است که نمی‌دانم من او را می‌نویسم یا او مرا!


درباره شاعر:

روجا چمنکار، شاعر، در سال ۱۳۶۰ در شهر برازجان استان بوشهر به دنیا می‌آید. اولین شعرش در سن ده سالگی در روزنامه خبر شیراز به چاپ می‌رساند. وی تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته سینما دردانشگاه هنر تهران آغاز می‌کند، در دوره کار‌شناسی ارشد به تحصیل در رشته ادبیات نمایشی در‌‌ همان دانشگاه می‌پردازد و سپس به فرانسه می‌رود و به تحصیل در رشته­‌ی زبان‌های شرق (ادبیات معاصر فارسی) در مقطع دکترا و نیز سینما در مقطع کار‌شناسی ارشد مشغول می‌شود.

چمنکار اولین مجموعه شعرش را با نام «رفته بودی برایم کمی جنوب بیاوری» در سال ۱۳۸۰ منتشر می‌کند.


 زندگی نامه کامل شاعر را ابنجا بخوانید

مصاحبه بی بی سی با خانم روجا چمنکار: اینجا