خوابی
شیرین
که در انتظار
تعبیرش نبودی،
بارانی
که دانه دانه
تمیز میشود
و روی گونهی
من مینشیند،
کاسهیی از
صدف که فرشتگانش پاک کردهاند
تا از لبخندت
پر شود.
این جایی تو
در آتش دستهای
من
و تشنه و بیامان
میباری
میباری
و تسکینم میدهی.
"شمس لنگرودی"