من تفنگی شدهام رو به نبودنهایت
رو به یک پنجره در جمعیتِ تنهایت
فکر کردم که خودم را به تو نزدیک کنم
بیهوا بین دو ابروی تو شلیک کنم
خندههای تو مرا باز از این فاصله کشت
قهر نه، دوری تو قلبِ مرا بیگله کشت
موجِ موهای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از سردی این بیخبری فرق نکرد
از دلم دور شدی فکرِ تو آمد به سرم
خواب میبینمت از خواب نباید بپرم
خواب پرواز تو با نامهی خیسی در مشت
تو نباشی غم این عصر مرا خواهد کشت
عصر تلخی که بهجز خاطرهای قرمز نیست
عصری تلخی که بهجز ترس خداحافظ نیست
یک دو راهیست که از گریه به دریا برسم
به تو تنها برسم یا به تو تنها برسم
خندههای تو مرا باز از این فاصله کشت
قهر نه، دوری تو قلب مرا بیگله کشت
موجِ موهای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از سردی این بیخبری فرق نکرد
"حسین غیاثی"
حسین غیاثی، متولد 1361، شاعر و ترانه سرا
روزگار من و مویش به پریشانی رفت
یک شب آرام رسید یک شب بارانی رفت
یک شب آمد من مجنون به جنون افتادم
دل دیوانه ی خود را به نگاهش دادم
چشم بستم دل مجنون پی لیلا برگشت
چشم بستم که دلم سمت تماشا برگشت
زلف یک خاطره در باد پریشان میرفت
دل دیوانه پی اش دست به دامان میرفت
میروم گریه کنم باز دمی را در خود
میروم غرق کنم کوه غمی را در خود
میروم باز میان همه ی رفتن ها
باز هم میروم از شهر تو اما تنها
داغ فرهاد به دل دارم و دلدارم نیست
دل گرفتار همان دل که گرفتارم نیست
یک نظر دیدم و یک عمر پی یک نظرم
من دیوانه به زنجیر تو دیوانه ترم
میروم گریه کنم باز دمی را در خود
میروم غرق کنم کوه غمی را در خود
میروم باز میان همه ی رفتن ها
باز هم میروم از شهر تو اما تنها
"احمد امیرخلیلی"
من به دستان تو پل بستم به زیباتر شدن
از تو میخواهم از این هم با تو تنهاتر شدن
از تو میخواهم خودت را مثل باران از بهار
از تو میخواهم قرار روزهای بیقرار
هیچکس در من جونم را به تو باور نکرد
هیچکس حال من دیوانه را بهتر نکرد
ای که از تو باز هم زلف پریشان خواستم
من برای شهر دلتنگی باران خواستم
من همانم که اگر مستم تویی در ساغرم
من از آنی که تو در من ساختی ویرانترم
من به دستان تو پل بستم به زیباتر شدن
از تو میخواهم از این هم با تو تنهاتر شدن
"احمد امیرخلیلی"
------
احمد امیرخلیلی شاعر و ترانه سرا متولد 1368 است
من شوق قدم های رسیدن به تو هستم
یک شهر دلش رفت که من دل به تو بستم
آرامش لبخند تو اعجاز تو این است
زیبایی تو خانه براندازترین است
مستم نه از آن دست که میخانه بخواهد
وای از دل دیوانه که دیوانه بخواهد
میخواهمت ای هر چه مرا خواستنی تو
تو جان منی جان منی جان منی تو
من بودم و غم تا که رسیدم به تو غم رفت
من آمدم از تو بنویسم که دلم رفت
این بار نشستم که تو را خوب ببینم
ای خوب تر از خوب تر از خوب ترینم
مستم نه از آن دست که میخانه بخواهد
وای از دل دیوانه که دیوانه بخواهد
میخواهمت ای هر چه مرا خواستنی تو
تو جان منی جان منی جان منی تو
"احمد امیرخلیلی"
خط از: مریم امام وردی
-------------------------------------
+ دانلود آهنگ "جان منی تو" با صدای حجت اشرف زاده