کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

بیش از این وابسته‌ام نکن!

پزشک توصیه کرده است

بیش از پنج دقیقه

لبانم را در لبانت رها نکنم

و بیش از یک دقیقه

خود را در معرضِ آفتابِ داغِ سینه‌ات قرار ندهم

پس لطفن

بیش از این دیگر

وابسته‌ام نکن!

 

"نزار قبانی"

برف نگرانم نمی‌کند

برف نگرانم نمی‌کند

حصار یخ رنجم نمی‌دهد

زیرا پایداری می‌کنم

گاهی با شعر و 

گاهی با عشق...

که برای گرم شدن

وسیله‌ی دیگری نیست

جز آنکه 

"دوستت بدارم"


"نزار قبانی"

-----------------------------------------


دفتر عشق:

تمام ِ دنیایم 

در آغوشت خلاصه شده است ... ! 

کودکانه 

پناه می‌برم ... 

به خلاصه‌ی دنیا ! ...


"شعر از: سامان"

باران‌ که‌ می‌زند به‌ پنجره‌...

باران‌ که‌ می‌زند به‌ پنجره‌،

جای‌ خالی‌اَت‌ بزرگ‌تر می‌شود !
وقتی‌ مِه‌ بر شیشه‌ها می‌نشیندُ
بوران‌ شبیخون‌ می‌زَند،
هنگامی‌ که‌ گُنجشک‌ها
برای‌ بیرون‌ کشیدن‌ِ ماشینم‌ از دل‌ِ برف‌ سَر می‌رسند،
حرارت‌ِ دستان‌ِ کوچک‌ِ تو را
به‌ یاد می‌آورم‌
وَ سیگارهایی‌ را که‌ با هم‌ کشیده‌ایم‌،
نصف‌ تو،
نصف‌ من‌...
مثل‌ِ سربازهای‌ هم ْسنگر !

وقتی‌ باد پرده‌های‌ اتاق‌ُ
جان‌ِ مَرا به‌ بازی‌ می‌گیرد،
خاطرات‌ِ عشق‌ِ زمستانی‌مان‌ را به‌ خاطر می‌آورم‌
دست‌ به‌ دامن‌ِ باران‌ می‌شوم‌،
تا بر دیاری‌ دیگر ببارد
وَ برف‌
که‌ بر شهری‌ دور...
آرزو می‌کنم‌ خُدا
زمستان‌ را از تقویم‌ِ خود پاک‌ کند !
نمی‌دانم‌ چگونه‌،
این‌ فصل‌ها را بی‌تو تاب‌ بی‌آورم‌ !

 

"نزار قبانی"

-----------------------------------------------


 

پ.ن: چه باصفاست آن هنگام که هوا بارانی می‌شود و قطرات زیبای باران در همه جا فرود می‌آیند و ترنم آهنگین آن گوشها را نوازش می‌دهد.
در چهارمین روز از دومین فصل دل انگیز پائیز نوازش قطرات باران را بر صورتهایمان حس کردیم.
خدایا به پاکی و لطافت قطرات باران که در این روزهای رحمت از آسمانت بر زمین فرود می‌آیند، قلبهایمان را از غبار تیرگیها شسته و به زیباترین عشقها مزین فرما. آمین

باران یعنی تو بر می‌گردی

دوباره باران گرفت

باران معشوقه‌ی من است

به پیش بازش در مهتابی می‌ایستم

می‌گذارم صورتم را و

لباسهایم را بشوید

اسفنج وار

باران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانی های شاد!

باران یعنی قرارهای خیس

باران یعنی تو برمی‌گردی

شعر بر می‌گردد

پاییز به معنی رسیدن دست های تابستانی توست

پاییز یعنی مو و لبان تو

دست‌کش ها و بارانی تو

و عطر هندی‌ات که صد پاره‌ام می‌کند

باران‌، ترانه‌ای بکر و وحشی ست

رپ رپه‌ی طبل‌های آفریقایی ست

زلزله وار می‌لرزاندم!

رگباری از نیزه‌ی سرخ پوستان است

عشق در موسیقی باران دگرگون می‌شود

بدل می‌شود به یک سنجاب

به نریانی عرب یا پلیکان غوطه ور در مهتاب!

چندان که آسمان سقفی از پنبه های خاکستری ابر می‌شود

و باران زمزمه می‌کند

من چون گوزنی به دشت می‌زنم

دنبال عطر علف

و عطر تو که با تابستان از این جا کوچیده!


از: نزار قبانی


******

پ.ن: عاشقانه های نزار قبانی را آنقدر دوست دارم که اگر هزار بار هم بخوانمش باز هم هربار سرشار از احساس ناب میشوم.

این گونه مرا به زور می‌بوسی

این گونه مرا به زور می‌بوسی

گلِ انار تابِ آن را ندارد

مرا مبوس

اگر لبانم آب شود، چه خواهی کرد؟

......................

می ترسم، آن را که دوست می‌دارم بگویم:

"دوستت دارم"

چرا که شراب چون از ساغر

ریخته شود

اندکی از آن کاسته می شود.

 

"نزار قبانی"

آرزو می کردم...

آرزو می کردم

تو را در روزگاری دیگر می دیدم

در روزگاری که گنجشکان حاکم بودند

پریان دریایی، شاعران، کودکان، و یا دیوانگان

آرزو می کردم

که تو از آن من بودی

در روزگاری که بر گل ستم نبود

بر شعر، بر نی و بر لطافت زنان

اما افسوس دیر رسیده ایم

ما گل عشق را می کاویم

در روزگاری که عشق را نمی شناسد!


"نزار قبانی"

چه می شد اگر خدا ...


چه می شد اگر خدا، آن که خورشید را

چون سیب درخشانی در میانه‌ی آسمان جا داد،

آن که رودخانه ها را به رقص در آورد، و کوه ها را بر افراشت،

چه می شد اگر او، حتی به شوخی

مرا و تو را عوض می کرد

مرا کمتر شیفته

تو را زیبا کمتر

 

"نزار قبانی"

 

---------------

 

دفتر عشق:


گر همچو من افتادهٔ این دام شوی / ای بس که خراب باده و جام شوی

ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم / با ما منشین اگر نه بدنام شوی


"حافظ"


----------------



درباره شاعر:
نِزار قَبانی (Nizar Qabbani) ،

 ، 1923-1998 از بزرگ‌ترین شاعران و نویسندگان سوریه و جهان عرب بود.

درباره نزار قبانی بیشتر بدانید. ویکی پدیا