من از تنگ ترین گورهای جهان به تو رسیدم
از تاریک ترین تقویم اشتباه این قرن خورشیدی
از بی چراغ ترین گوشه دنیا
و در زیر پیراهنم
پرنده ای پنهان بود
که تو را می دید و به گریه می افتاد
تو که نوازش های امروزم را
سیلی محکم فرداهای نیامده می بینی
با من بگو مگر عشق
جز پیشکش این جرم بی طاقت سوزان
چیز دیگری هم هست؟
با من بگو مگر عشق
جز آن صمیمیت برهنه بی تاب
چیز دیگری هم بود؟
"فرنگیس شنتیا"
از کتاب: اوی من / نشر فصل پنجم / چاپ اول 1396
ببخشید خواستم این نظر رو امتیاز بدم اشتباهی امتیاز منفی داد حالا درست هم نمیشه!!!!
من بجای شما یه مثبت بهشون دادم
مگر عشق جز ان صمیمیت برهنه بی تاب چیز دیگری هم بود؟؟
نه.......