من اگر نویسنده بودم
نویسنده خوبی میشدم
اگر شاعر، شاعری هِی کم بد نبودم
اگر کار گر بودم
خوب آجر پرت میکردم
خوب آچار بلد میشدم
اگر من نقاش بودم
نقاشیهایی خوب میکشیدم،
خوب رنگ میکردم
بومها را قشنگ وُ
خانهها را پُره رنگ وُ رنگ میکردم
اگر شاد بودم
میرقصیدم
مجلسها گرم میکردم
خواننده بودم، میخواندم
مرگ بودم، میمردم
خدا بودم، زنده میکردم
زندگی میدادم
من اما عاشق بودم
بلد نبودم!
"افشین صالحی"
سلام
ممنون
نمیدونم چرا نمیشه وارد تون شم. (خط سیاه کردن های من)
وات؟؟
سیزده روزِ رفته از بهار را
در بسترِ سکوت آرمیدم....!!!
که مگر بشنوم
از عطرِ لحظه ها
شمیم ِنفسهای ترا...!!!.
گویا ،
مرا به آرزوهای محال
گره زدند...!!!!......
#گویا_فیروزکوهی
زیبا بود ، ممنون میشم از وبلاگ ، خط سیاه کردن های من هم دیدن کنید
/https://alino169999.wordpress.com
عالی
عالیییییی
عاشقانه ایی برای.....
مهربانم بگذاربرای فردا که تولدت است از کلام دوستانم وام بگیرم وبا تو صحبت کنم عزیزم دل تنگ کسی هستم که برای بوسیدنم لب ندارد برای در آغوش کشیدنم،دست و نه حتی صدا که بگوید بهارم از وقتی که رفتی عاشق ترت گشتم ولی نه تو ای یار دیروزم غریبه امروزم من و تو فرصت زندگی هم بودیم ما هم دیگر را از دست داده ایم گفتی برو که من چیزی برای بدست آوردنت ندارم ومن چه ساده لوحانه رفتم ولی امروز فقیر منم که ندارمت.....
آرزو دارم سالی که پیش رو دارین........
آغاز روزایی باشد که آرزو دارین..........
از ته دل عیدتون مبارک خیلی خوشحال میشم به منم سر بزنین
65658