کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

زمستان من

باد می وزید
درخت تکیده بود
کلاغ از روی شاخه پرید
انگار زمستان رسیده بود
اما
زمستان برای من
از چشمان تو آغاز شد
نگاهت که یخ زد
خنده هایم قندیل بست
و در دلم برف بارید
زمستان من
نگاه سرد تو بود.

"سارا قبادی"

از مجموعه: بی تو تمام عاشقانه های دنیا بوی مرگ می‌دهند


نظرات 3 + ارسال نظر
maryam.kh شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 08:28 ب.ظ

" رویا " ،
آرزوها را میبلعد...
له میکند....می کُشد
میبرد با خود
ویران میکند در خود...
باور کن
تابحال
باهرکه به رویا رفته ام،
دیگر هرگز با او
به زندگی بازنگشته ام...!

محمد شیرین زاده جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 04:40 ب.ظ http://m-bibak.blogfa.com

یادش به خیر

آن روزهای آشنایی

شور و نشاط لحظه های بیقراری

وعده دیدار با یار

در کوچه های خیس و بارانی

یادش به خیر

آن دل سپردن ها

با تو دویدن زیر باران ها

یک لحظه سکوت ، بعد

فریاد دوستت دارم ها

یادش به خیر

آن نامه نگاری ها

در نامه از دلتنگی نوشتن ها

یک بغض و چند قطره اشک

یعنی که من

بی تو می میرم ها

آه ، افسوس

آن روز های پر ز خاطره

یک به یک از پی هم رفتند

ای مهربان تر از گل سرخ

ای همیشه در باور

سالها ز خود می پرسم

چه شد که جدایی

رشته های محبت را

از نگاه ما بگسست

اینک در این شب سرد

در کنار پنجره

با یادت

واژه ، واژه شراب درد نوشیدم

و به این روز گار تهی

زار زار خندیدم ...



((محمد شیرین زاده))

باران... جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 04:24 ق.ظ

این شعر بسیار زیبای نزار قبانی را به سینا جانم تقدیم می کنم
باران برتمام دنیا ببارد و تو نباشی
از آن روزی که رفته‌ای من عقده‌ی باران دارم…
. . .
آه زمستان بود
زمستانی که پوستینش را بر من می‌افکند
و من از سرما و دلتنگی هیچ هراس نداشتم
و تو نجوا می‌کردی:
دست‌هایت را بیاور گیسوانم اینجاست!
. . .
حالا می‌نشینم
و باران‌ها تازیانه می‌زنند
بر بازوانم، بر رخساره‌ام ، بر اندامم…
پس چه کس پناهم دهد؟
ای همچون کبوترِ مسافر در میان چشم و نگاه!
چگونه تو را از خاطراتم بزدایم؟
تو همچون نقش روی سنگ در قلبم جاودانه‌ای
ای که در قطره قطره‌ی خونم خانه داری!
هر کجا که باشی دوستت دارم
ناشناخته‌هایی در توست
گوشه‌ای از تاریخ و سرنوشت
که پا به عرصه‌اش می‌گذارم…
” شعری از نزار قبانی “

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد