طعم دست هایت را
لای انگشتانم جا گذاشته ای...
برای لمس حضورت
اسیر در زمانم
و تو غافل از این خسته
دور می شوی ...
می دانم
یک روز پیدایت می کنم
و هوایت را پس می دهم
اما تو و کوچه و باران
در خیال همیشه آبستن من
زنده خواهید ماند ...
"شیدا علیپور ریژنه"
۱۳۹۱/۲/۱۴ - پیرانشهر
عالی بوووود
مرا ببخش
که در تنهایی
برایت شعر می نویسم
کنارت که باشم
عطرت
کلمات را مست می کند
آنوقت
جمع کردنشان
دیگر کار خداست!
محسن حسینخانی