«بهترین شعرهایی که خواندهام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-
درباره من
نام: نیما، .....................................................
متولد: 9 اسفند 54، ........................................
محل سکونت: تهران، .......................................
وضعیت تاهل: متاهل .......................................
ایمیل: nima_m406[at]yahoo[dot]com
...................................................................
در میان باور همه که کوچه های عشق خالی از تک درخت های عاشق است، من درختی یافته ام که هر روز بر روی پیکره اش مشق عشق با نوک مهر می زنم، در میان باور همه که می گویند اگر از عشق بگویی سکوتی مبهم تو را قورت خواهد داد، ولی من با فریاد عشق در میان این کوچه باغ پر هیاهو فریاد زدم، فریاد زدم که دوستت دارم ای ستاره همیشه مهتابی من، چرا که در این کوچه ها تنها پروانه ها قدم می گذارند که رقص شاپرکها را به وادی عشق تنها به عشق هایی مثل تو تقدیم کنند. و به راستی که عجب رنگارنگ شدن از طبیعت عشق قشنگ است...
...................................................................
ادامه...
چشمانت را در حافظه ام مرور می کنم.
دفتر چهره ات را می خوانم.
حرکت عصبی انگشتانت را می خوانم
دود نیم نگاه و خطوط دستانت را مطالعه می کنم.
سکوتت را صفحه به صفحه می خوانم،
و دفتر خیالت را ورق می زنم.
من بیش از سهمم از دروازه ها عبور کرده ام...
و در این بهانه جویی،
بیش از سهم دوست دارم...
اما،مادام که کتاب فروتنی ات را مطالعه می کنم،
الفبای عشق را فرا می گیرم.
و با صحرانشینی زیبا چون تو ،
سخن شب را
روز ، محو نمی کند !
سلام اقای محترم
من مدتی هست به وبلاگ شما سر میزنم
طراحی
محتوای وبلاگ و سلیقه ی چیدن شعر هاتون و انتخاب اشعار بی نظیره
سپاس بابت اینهمه ذوق
همچنان دوست دارم خواننده وبلاگ شما باشم
واقعا حیفم امد بخونم مطالبتون وولی مطلبی نزارم
روزهاتون افتابی
شبهاتون مهتابی
لحظه هاتون سبز
نارنجکی پشت نگاهت بود
روح مرا از هم فرو پاشید
تو انفجار شعله ایی سر کش
من جای جای سینه ام ترکش
چشمانت را در حافظه ام مرور می کنم.
دفتر چهره ات را می خوانم.
حرکت عصبی انگشتانت را می خوانم
دود نیم نگاه و خطوط دستانت را مطالعه می کنم.
سکوتت را صفحه به صفحه می خوانم،
و دفتر خیالت را ورق می زنم.
من بیش از سهمم از دروازه ها عبور کرده ام...
و در این بهانه جویی،
بیش از سهم دوست دارم...
اما،مادام که کتاب فروتنی ات را مطالعه می کنم،
الفبای عشق را فرا می گیرم.
و با صحرانشینی زیبا چون تو ،
سخن شب را
روز ، محو نمی کند !
" غادة السمان - کتاب ابدیت ،لحظه عشق "
وقتی از چشمان تو مے گویم ...
دستان تو در گردن شعر من پیچ مے خورد ؛
و لبان تو میان لبانم گم مے شود . . .
آنجاست که مے خواهم ؛
تمام چراغ هاے شهر بسوزند .
بسیار عالی!
به وبلاگ ما هم سری بزنید
در صورت تمایل تبادل لینک داشته باشیم.
ممنونم
ساعت
با ساعت دلم,وقت دقیق آمدن توست
من ایستاده ام,مانند تک درخت سر کوچه
با شاخه هایی از آغوش
با برگ هایی از بوسه
با ساعت غرورم اما
من ایستاده ام,با شاخه هایی از تابستان
با برگ هایی از پاییز
هنگام شعله ور شدن من,هنگام شعله ور شدن توست
ها...چشم ها را می بندم
ها...گوش ها را می گیرم
با ساعت مشامم,اینک وقت عبور عطر تن توست.
( محمد علی بهمنی )
سلام شعرای بسیار زیبایی رو اینجا خوندم مرسی بخاطر انتخاب همه شون. اجازه هست وبلاگتونو لینک کنم ؟