کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

هیچ چیزی از تو نمی‌خواستم...

هیچ چیزی از تو نمی‌خواستم
عشق من!
فقط می‌خواستم
در امتداد نسیم
گذشته‌ را به انبوه گیسوانت ببافم
تار به تار
گره بزنم به اسطوره‌های نارنجی
که هنگام راه رفتن
ستاره‌های واژگانم
برایت راه شیری بسازند
می‌خواستم سر هر پیچ
یک شعر بکارم
بزنی به موهات
که وقتی برابر آینه می‌ایستی
هیچ چیزی
جز دست‌های من
بر سینه‌ات دل دل نکند
می‌خواستم تمام راه با تو باشم
نفس بزنم
برایت بجنگم
بخاطرت زخمی شوم
و مغرور، پای تو بایستم
بر ستون یادبود شهر.


"عباس معروفی"


---------------------------------------------------


+ با چه واژه ای میشه رسوند که این شعر چقدر زیبااااااست!

نظرات 16 + ارسال نظر
عشق فقط یک کلام حسین علیه سلام چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:30 ب.ظ http://sokksok.mihanblog.com/

عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من
برگ پاییزی ام و خسته دل از باد خزان
باغبان نیز نیامد پی دلداری من
سلام وب زیبای دارید ممنون میشم مارو با اسم
♥ دنیای عشق با شعر عشق♥
لینک کنید خیلی خوشحال میشم بعد به ما خبر بدید تا شمارو لینگ کنیم با هر اسمی که دوست دارید منتظرتونما یا علی

ناز و نیاز سه‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:30 ق.ظ http://nazoniaz92.blogfa.com/

لبانت به ظرافت شعر

شهوانی ترین بوسه ها را به شرمی چنان مبدل می کند

که جاندار غار نشین از آن سود می جوید

تا به صورت انسان درآید
و گونه هایت

با دو شیار مّورب
که غرور ترا هدایت می کنند و

سرنوشت مرا
که شب را تحمل کرده ام

بی آن که به انتظار صبح مسلح بوده باشم،

و بکارتی سر بلند را
از رو سبیخانه های داد و ستد

سر به مهر باز آورده م
هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست

که من به زندگی نشستم !

و چشمانت راز آتش است

و عشقت پیروزی آدمی ست

هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد

و آغوشت اندک جائی برای زیستن

اندک جائی برای مردن

و گریز از شهر
که به هزار انگشت

به وقاحت
پاکی آسمان را متهم می کند

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد

در من زندانی ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمی کرد -

من با نخستین نگاه تو آغاز شدم
توفان ها

در رقص عظیم تو
به شکوهمندی

نی لبکی می نوازند،
و ترانه رگ هایت

آفتاب همیشه را طالع می کند
بگذار چنان از خواب بر آیم

که کوچه های شهر
حضور مرا دریابند

دستانت آشتی است
و دوستانی که یاری می دهند

تا دشمنی
از یاد برده شود

پیشانیت آیینه ای بلند است
تابناک و بلند،

که خواهران هفتگانه در آن می نگرند
تا به زیبایی خویش دست یابند

دو پرنده بی طاقت در سینه ات آوازمی
خوانند

تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید
تا عطش

آب ها را گوارا تر کند؟
تا آ یینه پدیدار آئی

عمری دراز در آن نگریستم
من برکه ها ودریاها را گریستم

ای پری وار درقالب آدمی
که پیکرت جزدر خلواره ناراستی نمی سوزد!

حضور بهشتی است

که گریز از جهنم را توجیه می کند،

دریائی که مرا در خود غرق می کند

تا از همه گناهان ودروغ شسته شوم

وسپیده دم با دستهایت بیدارمی شود ..

" شاملو "

عاطفه یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:58 ق.ظ

سلام. عالی بود مثل بقیه ی شعراشون. از اینکه به سلیقه ی مخاطبان وبلاگتون اهمیت میدهید ممنونم.

رویا شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:57 ب.ظ http://dokhtareroyaei.blogfa.com

فکر کنم اسممو تو کامنت قبلی ننوشتم

[ بدون نام ] شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:53 ب.ظ http://dokhtareroyaei.blogfa.com

دست مریزاااااااد به نیمای عزیز برای انتخاب های زیبااااا

♥sahar♥ شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:15 ب.ظ http://kingloverm.blogfa.com

سلام عزیزم وبلاگت خیلی خوشمله موفق باشی گلم بووووس......ب منم سر بزن منتظرتم[گل][گل]

بهار شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 04:53 ب.ظ

دست مریزاد آقای معروفی و دست مریزاد به انتخاب شما

الی شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 03:40 ب.ظ

ممنوووووووووووووووون !
من عباس معروفی رو از این جا شناختم و به جرأت میتونم بگم بهترین شعر هایی بوده که خوندم!
نگاهشون به زندگی و عشق واقعا دلچسبه...
از دیده ایشون انگار زندگی هزار برابر قشنگتر میشه...
بازم ممنون ازتون

ایمان شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:21 ب.ظ

من چند وقتی است وبتون رو دنبال می کنم
خیلی سلیقتونو دوست دارم
و همینطور ضمیمه هایی که اضافه می کنید
و همینطور !! وقتی دیر پست می زارید اعصابم خورد میشه

درود بر شما آقا ایمان
تا باشه از این مدل اعصاب خوردی ها باشه

عاشقانه های حوا شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:21 ب.ظ

بی تو
اول و آخر کجاست؟
واژه ها را نفرین می­کنم
و آه می کشم
در آیینه­ی مه­آلود
پر از تو می­شوم
بی چتر.
من
بی تو
یعنی چی؟
-=-
ممنون به خاطر اشعار زیبات
و تشکر به خاطر اینکه من آقای عباس معروفی رو از وبلاگ شما شناختم

مرسی خانم حوا
ما هم از دست شما خیلی چیزا یاد گرفتیم.

سمانه شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:19 ب.ظ

سلام
خوبین؟
خیلی قشنگ بود
احسنت ب سلیقه شما

هلیا شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:17 ب.ظ http://baharaneman.mihanblog.com/

واقعا که اشعارشون زیبا و روح نواز هست.

هلیا شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:15 ب.ظ http://baharaneman.mihanblog.com/

وقتی که عاشق باشم


زود پیر می شوم


و این اتفاق افتاده است


و شعر


از همان لحظه


فقط اشک می ریزد.



-------
ناصر رعیت نواز

حمیده شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 ب.ظ http://shocolatedagh.blogfa.com

و الحق مرسی که معروفی هست . !

مر یم شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:39 ق.ظ

آرا شنبه 13 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 10:45 ق.ظ

ممنونم.
ممنونم که همچین سایتی داری با این اطلاعات قابل اعتمادت در مورد شعرها.
برای من یه دیدار روزانه شده. مرسی ازت.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد