گل سرخ
گل سرخ
گل سرخ
او مرا برد
به باغ گل سرخ
و به گیسو
های مضطربم در تاریکی گل سرخی زد
و سرانجام
روی برگ گل
سرخی با من خوابید
ای کبوترهای
مفلوج
ای درختان بی
تجربه یائسه ، ای پنجرههای کور
زیر قلبم و
در اعماق کمرگاهم ، اکنون
گل سرخی دارد
می روید
گل سرخ... سرخ
مثل یک پرچم
در رستاخیز
آه .. من
آبستن هستم
آبستن...
آبستن.
"فروغ فرخزاد"
سپاس .این شعر چه حس قشنگی داره
بسیار دلنشین و لذت بخش