سراغ گریههای شبانهام را از تو می گیرم
از تو که روزی صلابتم را به نرمی خریدی
از تو که احساس در من نهادی
از تو که در من مهربانی دمیدی
سراغ شبهای گمشده در تنهایی را
با فریاد در کوچههای شب
از تو می خواهم
از تو که بی کران
و بی نشان
و بی انتهایی،
من از صبح می ترسم
چرا که از شبهای غرق شده در تو
رهایم می کند،
من دل را به سکوت سپردهام
من با سکوت زندهام ...
"شاعر: ناشناس"
-------------------------------------------------------
دفتر عشق:
تو بی رحمانه به بند رخت آویزانی
با یک گیره ی محکم
حالا هرچقدر می خواهد باد بیاید
من آن روبرو می نشینم و
عاشقانه تر از همه ی روزهای بارانی نگاهت می کنم ...!
منبع: وبلاگ هذیان های نخ نما
سالها پیش اردیبهشت برایم فقط بهشت بود وقتی دست در دست تو به چیدن گوجه سبزهای درخت همسایه می رفتیم
اما امروز درخت همان درخت است اردی بهشت همان اردیبهشت و من...
حالا من ...
مانده ام و خاطرات یک اردیبهشت ِ پوسیده
گزیده اشعار عالی...
ممنون که بقیه رو هم در زیبایی و لذت بردن از رقص واژهها شریک میکنید...
نشسته ای و نگاه تو خیره بر ماه است
همیشه دلخوری ات با سکوت همراه است
...
خدا کند که نبینم هوای تو ابریست
ببخش! طاقت این دل عجیب کوتاه است
همیشه دل نگران تو بوده ام، کم نیست
همیشه دل نگران ِ کسی که در راه است...
بتاز اسب خودت را ولی مراقب باش
که شرط ِ بردن بازی سلامت شاه است
نمی رسد کسی اصلا به قله ی عشقت
گناه پای دلم نیست! راه، بیراه است
به کوه ِ رفته به بادم ، نسیم تو فهماند،
که کاه هرچه که باشد همیشه یک کاه است
ببند پای دلم را به عشق خود ، این دل
شبیه حضرت چشم تو نیست!گمراه است
به بغض چشم تو این شعر ، اقتدا کرده ست
که طاعت شب و روزش اقامه ی آه است
قصیده هرچه کند عشق را نمی فهمد
عجیب نیست که چشمان تو غزلخواه است
...
تو هستی و همه ی درد شعر من این جاست؛
که با وجود تو بغضم شکسته ی چاه است...
یک شب هوای گریه
یک شب هوای فریاد
امشب دلم ...
هوای تو کرده است ...
"حسین منزوی"
عالی !!
از اون وبلاگایی که آدم ذوق مرگ میشه از دیدنشون :)