بر خود چیره خواهم شد
دردهایم را
خواهم سرود
در امتداد
این شب بی انتها
از مشرق
آرزوهایم طلوع خواهم کرد
نهال امید را
در باغچه دلم خواهم کاشت
شکوفه های
عشق از لابلای انگشتانم جوانه خواهد زد
پنجره را باز
خواهم کرد
عطر بنفشه ها
در فضا خواهد پیچید
باد، عطر
گیسوانم را برایت به ارمغان خواهد آورد
گنجشکها به
وسعت تنهاییهایم خواهند خواند
باران،ترانه
دلتنگی هایم را بر دیوار خانه ات خواهد نواخت
از اقاقیها تن
پوشی خواهم دوخت
آسمان،
ستارگان را به دامانم خواهد ریخت
تو، تلالو
رویای خویش را در آینه چشمانم به تماشا خواهی نشست
و فرشتگان بر
من تعظیم خواهند کرد
روزی که جهان
پر می شود از من
از منی که
دیگر من نیستم
جاودانه
خواهم شد
شعر از: پرستش
تو را پیش از این هم
دیده بودم
وقتی مرا اخراج میکردند
با یک سـیب ،
خدا باتو چای مینوشید ...