کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

بار دیگر شهری که دوست می داشتم - 4

"پنج نامه از ساحل چمخانه به ستاره آباد"

"نامه دوم، سه روز پس از بازگشت به کلبه‌ی چوبی ساحلِ چمخانه"


هلیای من!

به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش.

من خوب آگاهم که زندگی، یکسر، صحنه‌ی بازیست.

من خوب می‌دانم.

اما بدان که همه کس برای بازیهای حقیر آفریده نشده است.

مرا به بازی کوچک شکست‌خوردگی مکشان!

به همه‌ سوی خود بنگر و باز میگویم که مگذار زمان، پشیمانی بیافریند.

به زندگی بیندیش با میدانگاهی پهناور و نامحدود.

به زندگی بیندیش که می‌خواهد باز بازیگرانش را با دست خویش انتخاب کند.

به روزهای اندوه‌باری بیندیش که تسلیم شدگی را نفرین خواهی کرد.

و به روزهایی که هزار نفرین، حتی لحظه‌ای را برنمی‌گرداند.

...

 

از: زنده یاد نادر ابراهیمی


برگرفته از کتاب: "بار دیگر شهری که دوست می داشتم"

 

نظرات 1 + ارسال نظر
شبیه خودم دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:23 ب.ظ

این کتاب یکی از قشنگ ترین عاشقانه های ادبیات ماست. واقعا دوستش دارم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد