کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

خسته تر از پروانه

خسته تر از پروانه
سالهاست
گرد رویاهای سرخ باغچه خویش
پر می زنم و هنوز
غربت تلخ همیشه را،
مزه می کنم...

من خسته ام...
و هیچ حاجتی به تایید هیچ پروانه ای نیست...
کافی است دکمه پیراهن پریروزم را باز کنی
تا پاره پاره های عریان عمر هزار پروانه را،
به سوگ بنشینی...

من خیس خستگی ام...
بیا شانه هایت را
بالش خیل خستگی هایم کن...
شاید شبی...
زخم هایم را زمین بگذارم...!

"بهمن قره داغی"

نظرات 6 + ارسال نظر
عاشقانه های حوا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 ب.ظ

تو
انتخاب من نبودی
سرنوشتم بودی
تنها انگیزه ی ماندنم
در این زندگی بی اعتبار.

دخترشهریورماه یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 ب.ظ http://dokhtaresharivarmah.mihanblog.com/

خوابم می آید

خوابم می آید اما

باید دوباره تمام کتاب کواکب را دوره کنم

بی گلایه وگریه که نمی توان

به دیدار دیار دور رؤیا رفت

باید به رکعت سکوت و صدای کبوتر فرو شوم

باید به پنجره ی باز و پرواز پوک پر بیندیشم

به جریمه های نانوشته ی جمعه های کودکی

به گلوی گرفته و گریه ی گیتار

به طنین ترانه و طبل تندر

باید به حقارت ابرها بیندیشم

به بیم بارش باران

به سرود ساکت اشک

خوابم می آید اما

باید به اندازه ی گریه یی کوتاه هم که شده

به تو بیندیشم

شاید نگاه گرم تو

در لابه لای این همه رویا

یا در خیال این همه خمیازه گم شده باشد

چه کنم ؟ زیبا جان

باید بیابمت

به این گریه های گاه به گاه بالش و بستر

خو کرده ام دیگر


"یغما گلرویی"

الی یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:11 ب.ظ

خیلی زیبا بود/مرسی

نگان یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:32 ب.ظ http://zandiroz.mihanblag.com

اینقدر خسته ام که
دیگر حال دعا کردن هم ندارم
حتی برای دیدن تو

احمد یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ق.ظ

سلام
از خواندن اشعار زیبایی که انتخاب می کنید واقعا لذت می برم و تنها می توانم بابت همه زحماتت تشکر کنم.
موفق و پیروز باشید

عاشقانه های حوا یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:10 ق.ظ

دریا دریا مهربانی‌ات را می‌خواهم

نه برای دست‌هام

نه برای موهام

نه برای تنم

برای درخت‌ها

تا بهار بیاید.

و تو فکر می‌کنی

زندگی چند بار اتفاق می‌افتد؟

و تو فکر می‌کنی

یک سیب چند بار می‌افتد

تا نیوتن به سیب گاز بزند

و بفهمد

چه شیرین می‌بود

اگر می‌توانستیم

به آسمان سقوط کنیم؟

چند بار؟

راستی

دریای دست‌هات

آبی زمینی است؟

می‌دانی

سیاه هم که باشد

روشنی زندگی من است.

و تو فکر می‌کنی

من چند بار

به دامن تو می‌افتم؟

...

من فکر می‌کنم

جاذبه‌ی تو از خاک نبوده

از آسمان بوده

از سیب نبوده

از دست‌‌هات بوده

از خنده‌هات

موهات

و نگاه برهنه‌ات

که بر تنم می‌ریخت.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد