«بهترین شعرهایی که خواندهام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-
درباره من
نام: نیما، .....................................................
متولد: 9 اسفند 54، ........................................
محل سکونت: تهران، .......................................
وضعیت تاهل: متاهل .......................................
ایمیل: nima_m406[at]yahoo[dot]com
...................................................................
در میان باور همه که کوچه های عشق خالی از تک درخت های عاشق است، من درختی یافته ام که هر روز بر روی پیکره اش مشق عشق با نوک مهر می زنم، در میان باور همه که می گویند اگر از عشق بگویی سکوتی مبهم تو را قورت خواهد داد، ولی من با فریاد عشق در میان این کوچه باغ پر هیاهو فریاد زدم، فریاد زدم که دوستت دارم ای ستاره همیشه مهتابی من، چرا که در این کوچه ها تنها پروانه ها قدم می گذارند که رقص شاپرکها را به وادی عشق تنها به عشق هایی مثل تو تقدیم کنند. و به راستی که عجب رنگارنگ شدن از طبیعت عشق قشنگ است...
...................................................................
ادامه...
خدا رحمتشون کنهـ وقتی خبر تصادف ایشون روشنیدم شاید درست نباشه ولی بیشتر از زنده یاد قیصرامینپور نارحت شدم... چون هم خودشون هم همسرشون اشعار زیبایی داشتند که اگه میشد بسیار نام اور و مشهور بشن...
آه غربت با من همان کار را میکند که موریانه با سقف که ماه با کتان که سکته قلبی با ناظم حکمت گاهی به آخرین پیراهنم فکر میکنم که مرگ در آن رخ میدهد پیراهنم بیتو آه سرم بیتو آه دستم بیتو آه
غلامرضا بروسان
چه زود این دوستان عزیز از میان ما رفتند . روحشان شاد و نامشان جاودانه
عالی وغم انگیز
روحش شاد یادش سبز
روحشون شاد و قرین رحمت الهی....
در غمتان شریکیم
از تو که حرف میزنم
همه ی فعلهایم ماضی اند
حتی ماضی بعید
ماضی خیلی خیلی بعید
کمی نزدیک تر بنشین
دلم برای یک حال ساده تنگ شده ...
خدا رحمتشون کنهـ وقتی خبر تصادف ایشون روشنیدم شاید درست نباشه ولی بیشتر از زنده یاد قیصرامینپور نارحت شدم...
چون هم خودشون هم همسرشون اشعار زیبایی داشتند که اگه میشد بسیار نام اور و مشهور بشن...
...
ممنونم آقا نیما...
آه
غربت با من همان کار را میکند
که موریانه با سقف
که ماه با کتان
که سکته قلبی با ناظم حکمت
گاهی به آخرین پیراهنم فکر میکنم
که مرگ در آن رخ میدهد
پیراهنم بیتو آه
سرم بیتو آه
دستم بیتو آه
غلامرضا بروسان
چه زود این دوستان عزیز از میان ما رفتند . روحشان شاد و نامشان جاودانه