نامت را بر زبان می آورم
دریا بر من گسترده تر می شود
دریایی که ادامه ی گیسوان توست
کلامت را سرمه چشم می کنم
آفتاب و ماه و ستارگان را
در آب ها می بینم
می خوانمت
موجی بلند به ساحل می دود و دست می گشاید
صدفی پلک می زند
و تو در گیسوانت می تابی
"عمران صلاحی"
درباره شاعر:
عمران صلاحی (دهم اسفند ۱۳۲۵ - ۱۱ مهر ماه ۱۳۸۵) متولد امیریه تهران، شاعر، نویسنده، مترجم و طنزپرداز ایرانی بود.
دلتنگـی، پیچیــده نیســت.
یک دل..
یک آسمان..
یــک بغــض ..
و آرزوهــای تـَـرک خـورده !
به همین ســادگـی ...
با نفسم می آیی
با نفسم بر می گردی!
مرا با این عشق به کجا می بری؟
حسین پناهی
شعر
گریه کودکی است
که خانه خود را گم کرده است
ما تنها نگاه میکنیم
بیآن که خانه او را بدانیم !
"شمس لنگرودی"