«بهترین شعرهایی که خواندهام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-
درباره من
نام: نیما، .....................................................
متولد: 9 اسفند 54، ........................................
محل سکونت: تهران، .......................................
وضعیت تاهل: متاهل .......................................
ایمیل: nima_m406[at]yahoo[dot]com
...................................................................
در میان باور همه که کوچه های عشق خالی از تک درخت های عاشق است، من درختی یافته ام که هر روز بر روی پیکره اش مشق عشق با نوک مهر می زنم، در میان باور همه که می گویند اگر از عشق بگویی سکوتی مبهم تو را قورت خواهد داد، ولی من با فریاد عشق در میان این کوچه باغ پر هیاهو فریاد زدم، فریاد زدم که دوستت دارم ای ستاره همیشه مهتابی من، چرا که در این کوچه ها تنها پروانه ها قدم می گذارند که رقص شاپرکها را به وادی عشق تنها به عشق هایی مثل تو تقدیم کنند. و به راستی که عجب رنگارنگ شدن از طبیعت عشق قشنگ است...
...................................................................
ادامه...
**(باز باران آمد)**
او به من زل زد و گفت
باز باران آمد
باز آن نغمه عاشق آمد
من کنار پنجره منزل خود
می شنیدم که صدای آمد
پشت این شیشه بخاره نفسم
که چه زیبا به تو می چسبید
من نگاه می کردم
فروریزی باران ها را
که به من می آموخت
زندگی کردن را
نفسم دیده من را ربوده انگار
که تمام پنجره را
بخار پوشانده
من درون ذهن خودم
که در آن نقش تو بود
روی این پنجره سرد و سکوت
می نوشتم اسم تو را
می کشیدم چهره زیبای تو را
میثم موسی پور
اگر نبودی،
نمی آموختم لذّت نوشتن بر برگ های زرد،
شوق اندیشیدن به رنگِ زرد،
و زیبایی دوست داشتنِ رنگِ زرد را...
به تو فکر کردن
به تو فکر کردن زیباست
و امید بخش،
چیزی است شبیه شنیدن زیباترین آواز
از زیباترین صدای جهان.
اما امید دیگر برایم کافی نیست؛
دیگر نمی خواهم
فقط گوش بدهم،
می خواهم آوازی بخوانم.