زیباییام را پایانی
نیست
وقتی که در چشمان تو به خواب میروم
و هراس کودکانهام را از یاد میبرم
در عطری که از تو بر سینه دارم
چه بیپروا دوستت دارم
و چه بینشان تو را گم میکنم
وقتی که دروغ میگویم
به زنی که در چشمهای من تو را جستجو میکند
و مردی که هر روز از نام تو میپرسد.
"فرناندو پسوآ"
-----------------------------------------------
درباره شاعر:
فرناندو پسوا سال 1888 میلادی در لیسبون پرتغال زاده شد و تا هنگام مرگ در سال 1935 تقریباً ناشناخته ماند اما اکنون نویسنده بحث برانگیر جهان محسوب میشود و یکی از چهرههای درخشان ادبیات مدرن. به جرأت میتوان گفت پس از سال 1982 همه نویسندگان سبکشناس دنیا به نحوی از پسوا تأثیر پذیر بودند و پرتغال در طول پنج قرن گذشته چنین شخصیت دورانسازی به جهانیان عرضه نکرده است. «کتاب دل واپسی» که پسوا بالغ بر بیست سال وقت صرف نوشتن آن کرد سندی فراموش نشدنی از اندوه هستی گرایانه اوست.
من از جنوب وطنم مینویسم . همیشه شعر نو برایم چون میوه کال بوده است چون نمیدانمش یا نمی فهمیدمش . اما تو هموطنم با کار زیبایت دو دانستن را بمن آموختی یک فرناندوی بزرگ و دو شعر بی پایان . سپاست باد که بزرگید .
درود بر شما
فوق العاده بود
نشنیده بودم!
تا به حال هم کتابی ازش نخوندم!
احتمالا باید خوب باشه.
می نویسم از عشق
می نویسم از درد
می نویسم از تمام لحظه های سرد سرد
از نشستن در کنار یک نفر
یک نفر نه ، یک خیال بی ثمر ...