گرم است هر دو روی این بالش
دومین شمع رو به زوال است
در گوش من فریاد بی پایان کلاغهای سیاه،
تمام شب چشمهای باز بیخواب
و حالا دیگر بسیار دیر است برای حتا به خواب فکر کردن
و مرا تاب سپیدی این پرده نیست
صبح بخیر... صبح.
"آنا آخماتووا"
از مجموعه: شامگاه ، ترجمه: آزاده کامیار"
تمام شب چشم های باز بی خواب...