اگر بودی
محکم به سینه می چسباندمت و
برگ و شاخه هایمان در هم تنیده می شد
کبوتران شادی از لبهایم به لانه های تو پناه می گرفت و
از لانه های تو به فصل من و
از فصل من به أبدیت تو مهاجرت می کردند
کاش بودی تا ابرهایم را به هوای تو بلند می کردم
تا بال به سمت من می گشودی و
من باد ترانه ی دستهایت می شدم
کاش جاده ای که می رفت دوباره برگردد
من هنوز هم تمام غذاهای دونفره و لباسهامان
تمام اسناد هویتمان
پرسه و بوسه و آغوش و لبخندمان را
در این چمدان
با خود به همه جا کشانده ام.
"زاگرو نورالهی"
دستت را
هرجای نقشه خواستی بگذار
تنهایی من عمیق ترین جای جهان است
فرقی نمی کند
تنهایی من
عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت
به عمق فاجعه پی نخواهند برد
#هیراد_آتشزاد