کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

به ساعت نگاه می کنم-حسین پناهی

به ساعت نگاه می کنم:
حدود سه نصف شب است
چشم می بندم تا مباد که چشمانت را از یاد برده باشم
و طبق عادت کنار پنجره می روم
سوسوی چند چراغ مهربان
و سایه های کشدار شبگردان خمیده
و خاکستری گسترده بر حاشیه ها
و صدای هیجان انگیز چند سگ
و بانگ آسمانی چند خروس
از شوق به هوا می پرم چون کودکیم
و خوشحال که هنوز معمای سبزی رودخانه از دور برایم حل نشده است
آری از شوق به هوا می پرم
و خوب می دانم که 

سالهاست که مُرده ام...!

 

"حسین پناهی"

 

برگرفته از سایت "دکلمه های رضا پیربادیان"

http://pirbadian.blogsky.com

نامه های احمد شاملو به آیدا - 15

آیدای نازنین خوب خودم!

آیدای من؛ این پرنده، در این قفس تنگ نمی خواند. اگر می بینی خفه و لال و خاموش است، به این جهت است ... بگذار فضا و محیط خودش را پیدا کند تا ببینی که چه گونه در تاریک ترین شبها آفتابی ترین روزها را خواهد خواند. به من بنویس تا هردم و هرلحظه بتوانم آنرا بشنوم.به من بنویس تا یقین داشته باشم که تو هم مثل من در انتظار آن شبهای سفیدی. به من بنویس که می دانی این سکوت و ابتذال زاییده زندگی دراین زندانی است که مال مانیست، که خانه ی ما نیست، که شایسته مانیست.

به من بنویس که تو هم درانتظار سحری هستی که پرنده ی عشق ما در آن آواز خواهد خواند.

احمد تو -29  شهریور 42

 

نامه های "احمد شاملو" به آیدا

از کتاب: مثل خون در رگ های من


(متن کامل نامه در ادامه مطلب)

ادامه مطلب ...

گفتی چه ‌کسی در چه خیالی-بیدل دهلوی

گفتی چه ‌کسی؟ در چه خیالی؟ به کجایی؟

بیتاب توام‌،

محو توام‌،

خانه خرابم...

 

"بیدل دهلوی"

--------------------------------


+ دانلود آهنگ "اتفاقی دیدمت" از علیرضا تلیسچی

 

توو خلوتم پا بذار

بذار بشکنم

بزار با فکرت حس عاشقی بمیره توم

تا دل بکنم ...


تا نه از گریه شدم کور بیا-شهریار

تا نه از گریه شدم کور بیا

ورنه چه سود

از چراغی که بگیرند

به نابینایی.

 

"شهریار"


ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺧﻮﺩ ﯾﮏ ﺩﯾﻮﺍﺭ-ﮊﺍﻥ ﭘﻞ ﺳﺎﺭﺗﺮ

ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺧﻮﺩ ﯾﮏ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﺸﯿﺪ،
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﻭﺭ ﮐﻨﯽ،
ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ!

"ﮊﺍﻥ ﭘﻞ ﺳﺎﺭﺗﺮ"
از کتاب: دست های آلوده

ترجمه جلال آل احمد


آنچنان جای گرفتی تو به چشم

آنچنان جای گرفتی تو به چشم و دل من
که به خوبان دو عالم نظری نیست مرا

 

"ناشناس"


 

ماه دوست داشتنی من-4-زهره غفاری

ماه دوست داشتنی من!
از هیجان نمی دانم چگونه آمدنت را بنویسم
باورم نمی شود صدای پای آمدنت می آید
بعد از این همه دلتنگی،

در میان این همه غبار،

آمدنت دلم را خوش پوش کرده است
واژه ها هم در این لحظات در پوست خود نمی گنجند و

پناه آورده اند به آرامش

و مرا دوباره به ضیافت آغوش تو نوید می دهند

 

"زهره غفاری"


عشق رخ تو بابت هر مختصری نیست-سنایی غزنوی

عشق رخ تو بابت هر مختصری نیست

وصل لب تو در خور هر بی خبری نیست

 

هر چند نگه می‌کنم از روی حقیقت

یک لحظه ترا سوی دل ما نظری نیست.

 

"سنایی غزنوی"

----------------------------------------


+ دانلود آهنگ جدید "صد سال" از بهنام بانی


صد سال یه بارم

کسی مثل من عاشق نمیشه

دوست دارم

چطور دلت واسه من تنگ نمیشه!


بیم است که سودایت-بیدل دهلوی

بیم است که سودایت دیوانه کند ما را

در شهر به بدنامی افسانه کند ما را

 

بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری

ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را

 

"بیدل دهلوی"

 

ما را به غم عشق

ما را به غم عشق

همان عشق علاج است.

 

"بیدل دهلوی"


از تنگ دلی جانا

خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم

از تنگ دلی جانا جای نفسم نیست.

 

"سنایی غزنوی"


جانا به جز از عشق تو

جانا به جز از عشق تو دیگر هوسم نیست

سوگند خورم من که بجای تو کسم نیست

 

"سنایی غزنوی"


صدای تو

شب رسیده است
و ستارگان سلامی دوباره می کنند
و من در جستجوی صدایی از تو
کهکشان را ورق می زنم!

تو صدای بی تشبیه جهان این زنی
آن جا که هیچ کس شبیه تو نبود!

آن زمان که در قلبش،
در گمنامی مطلق به سر می بردی!

صدای تو بوسیدنی است
صدای تو در آغوش گرفتنی است!
صدای تو،
برخورد موج ها بر صخره هاست!

 

"لیلا هنگروانی"

 

انگشتانت بوی انار می دهند-فریده برازجانی

انگشتانت

بوی انار می دهند

بهشت را

دانه

دانه

بر لبانم بگذار.

 

"فریده برازجانی"

صدای خنده های تو-محسن حسینخانی

صدای خنده های تو

افتادن تکه های یخ است

در لیوان بهار نارنج!

بخند ...

می خواهم

گلویی تازه کنم ...

 

"محسن حسینخانی"

خورشید هر صبح از پلک هایت می تابد-سمیه طهماسب

خورشید هر صبح از پلک هایت می تابد

اشک هایت راهی دریاچه ای می شوند

که هزار بار در آن ستارگان را شمرده ام...

و می دانم پرندگان

هر فصل با نگاهت کوچ می کنند...

و فصل ها با خواب هایی که می بینی

عوض می شوند...

و ماه ها، ماه ها... با...

ببخش عزیزم

ادامه اش را به یاد ندارم

از من نخواه پنجره را باز کنم

من از چشم های تو افتاده ام

و حالا دیگر

دنیا باید جای ترسناکی شده باشد.

 

"سمیه طهماسب"

 

برگرفته از وبلاگ: سه نقطه های دلم

http://noghtehchinhayedelam.blogfa.com

 

عطر تو تراود مگر از بسترم امشب

عطرِ تو تراود مگر از بسترم امشب

کاین گونه گریزان شده خواب از سرم امشب

 

بیدار نشستم که غمت را چو چراغی

از شب بِسِتانم، به سحر بِسپُرم امشب.

 

"زنده یاد حسین منزوی"

 

-----------------------------

 

متن کامل شعر:

 

عطرِ تو تراود مگر از بسترم امشب

کاین گونه گریزان شده خواب از سرم امشب

 

چون تشنه پس از وصلتِ دریا و چه کوتاه

از هر شبِ دیگر تک و تنهاترم امشب

 

بیدار نشستم که غمت را چو چراغی

از شب بِسِتانم، به سحر بِسپُرم امشب

 

این گونه مضاعف شده ظلمت که من ای دوست

از دولتِ یادِ تو شبی دیگرم امشب

 

ای کاش پَری وار فرود آیی از آفاق

یا آن که دهد سِحرِ تو بال و پرم امشب

 

تا پیش تر از آن که شوم سنگ در این شب

رختِ خود از این مهلکه بیرون برم امشب

 

اشکت چه شد ای چشم! که آن برقِ شهابی

شعری شده آتش زده در دفترم امشب

 

"زنده یاد حسین منزوی"

ماه دوست داشتنی من-3-زهره غفاری

ماه دوست داشتنی من!
این سرزمین فقط به عطر تو آشناست
ریشه هایش به طراوت دستان تو و

زلالی احساس تو گره خورده است
بگذار صادقانه بگویم
ریشه جان من هم تا اعماق چشمان تو فقط جان دارد.
ماه من
این روزها اعجاز چشمانت کجاست؟
که ببیند جانم به لب رسیده است...

 

"زهره غفاری"