ز تمام بودنی ها
"تو" همین از آن من باش
که به غیر با "تو" بودن
دلم آرزو ندارد!
"حسین منزوى"
برگرفته از کانال:
@baran_e_del
--------------------------------------------
متن کامل شعر:
چه شب بدی است امشب، که ستاره سو ندارد
گل کاغذی است شب بو، که بهار و بو ندارد
چه شده است ماه ما را، که خلاف آن شب، امشب
ز جمال و جلوه افتاده و رنگ بو ندارد؟
به هوای مهربانی، ز تو کرده روی و هرگز
به عتاب و مهربانی، دلم از تو خبر ندارد
ز کرشمه ی زلالت، ره منزلی نشان ده
به کسی که بی تو راهی، سوی هیچ سو ندارد
دل من اگر تو جامش، ندهی ز مهر، چاره
به جز آن که سنگ کوبد، به سر سبو ندارد
به کسی که با تو هر شب، همه شوق گفت و گو بود
چه رسیده است کامشب، سر گفت و گو ندارد
چه نوازد و چه سازد، به جز از نوای گریه
نی خسته یی که جز بغض تو در گلو ندارد
ره زندگی نشان ده، به کسی که مرده در من
که حیات بی تو راهی، به حریم او ندارد
ز تمام بودنی ها، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد.
"حسین منزوى"
تمام اشعاراستادحسین منزوی عااااااااااااااااااااااااااااااالی
توضیح علیرضا بدیع در وبلاگشان درباره این غزل:
اغلب سایت های ادبی غزل زیر را از زنده یاد حسین منزوی با یک اشتباه فاحش منتشر میکنند و حال آن که متن اصیل غزل هیچ ایرادی ندارد. این سایت ها بیت سوم را به این شکل نوشته اند: دلم از تو خبر ندارد!! بغض را هم بغز!! نوشته اند!
به هوای مهربانی ، ز تو کرده روی و هرگز
به عتاب و مهربانی ، دلم از تو خو ندارد
...
چه نوازد و چه سازد ، به جز از نوای گریه
نی خسته یی که جز بغض تو در گلو ندارد
...
http://alefbi.persianblog.ir/
بغز!!
دقیقا درسته
اصلاح شد.
ز تمام بودنی ها، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد.