کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

هرگز اندر همه عالم نشناسم - سعدی

هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی

مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم

"سعدی"

متن کامل شعر در ادامه مطلب

  

من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم

حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

 

تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری

که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم

 

خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم

که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم

 

هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد

که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم

 

هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی

مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم

 

گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت

مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم

 

گر خداوند تعالی به گناهیت بگیرد

گو بیامرز که من حامل اوزار تو باشم

 

مردمان عاشق گفتار من ای قبله خوبان

چون نباشند که من عاشق دیدار تو باشم

 

من چه شایسته آنم که تو را خوانم و دانم

مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم

 

گر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم

تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم

 

نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی

همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم

 

خاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندی

که نشاید که تو فخر من و من عار تو باشم.

 

"سعدی"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد