کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

در سرزمینی که عشق آهنی ست

...

در ژرف تو
آینه ایست
که قفس ها را انعکاس می دهد
و دستان تو محلولی ست
که انجماد روز را
در حوضچه ی شب غرق می کند.

ای صمیمی
دیگر زندگی را نمی توان
در فرو مردن یک برگ
یا شکفتن یک گل
یا پریدن یک پرنده دید
ما در حجم کوچک خود رسوب می کنیم.

آیا شود که باز درختان جوانی را
در راستای خیابان
پرورش دهیم
و صندوق های زرد پست
سنگین
ز غمنامه های زمانه نباشند؟
در سرزمینی که عشق آهنی ست
انتظار معجزه را بعید می دانم!

...

پرندگان همه خیس اند
و گفتگویی از پریدن نیست
در سرزمین ما
پرندگان همه خیس اند
در سرزمینی که عشق کاغذی است
انتظار معجزه را بعید می دانم!

 

"خسرو گلسرخی"


 

 

درباره شاعر:

خسرو گلسرخی (زاده ۲ بهمن ۱۳۲۲ در رشت - درگذشت ۲۹ بهمن ۱۳۵۲) شاعر و نویسنده مارکسیست بود. او در سال ۱۳۴۷ سردبیر بخش هنری روزنامه کیهان بود. گلسرخی از جمله روشنفکران آن دوران بود که از جنبش‌های چریکی حمایت می‌کرد. گلسرخی به همراه گروهی دیگر در سال ۱۳۵۱ به اتهام طرح ترور ولیعهد بازداشت شدند. گلسرخی در دادگاهی که به صورت زنده پخش شد از عقاید مارکسیستی و انقلابی خود دفاع کرد. با حکم دادگاه او و کرامت‌الله دانشیان اعدام شدند. گلسرخی در قطعه ۳۳ بهشت زهرا دفن شده است. پس از انقلاب مجموعه اشعاری از او با نام «خسته‌تر از همیشه» و «ای سرزمین من» منتشر شد.

 درباره خسرو گلسرخی بیشتر بخوانید: ویکی پدیا


نظرات 2 + ارسال نظر
ل.م دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 01:37 ب.ظ

مرسسسسسسسسسسی.

محمد شیرین زاده یکشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 11:31 ق.ظ http://m-bibak.blogfa.com

مارها قورباغه ها را می خوردند و قورباغه ها غمگین بودند.

قورباغه ها به لک لک ها شکایت کردند.

لک لک ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند.

لک لک ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه ها.

قورباغه ها دچار اختلاف دیدگاه شدند.

عده ای از آنها با لک لک ها کنار آمدند

و عده ای دیگر خواهان باز گشت مارها شدند.

مارها باز گشتند و همپای لک لک ها،

شروع به خوردن قورباغه ها کردند.

حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده اند که

برای خورده شدن به دنیا می آیند.

تنــــــــــها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است:

اینکه نمی دانند توسط دوستـــــان شان خورده می شوند

! یا دشمـــــنان شان...


((منوچهر احترامی))

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد