جان و جهان! دوش کجا بودهای؟
نی غلطم در دل ما بودهای
دوش ز هجر تو جفا دیدهام
ای که تو سلطان وفا بودهای
آه که من دوش چهسان بودهام!
آه که تو دوش که را بودهای!
رشک برم کاش قبا بودمی
چونکه در آغوش قبا بودهای
زَهرِه ندارم که بگویم ترا
:«بی من بیچاره کجا بودهای؟»
یار سبک روح! به وقت گریز
تیزتر از باد صبا بودهای
بیتو مرا رنج و بلا بند کرد
باش که تو بندِ بلا بودهای
رنگ رخ خوب تو آخِر گُواست
در حرم لطف خدا بودهای!
رنگ تو داری، که زِ رَنگ جهان
پاکی، و همرنگ بقا بودهای
آینهای! رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای.
"مولانا"
دیوان شمس / غزلیات
وااقعاا عاالی بود،