تن تو
چون یک فنجان شیر قهوه است
خوش رنگ و خوش عطر
و در آغوش گرفتن تو مطبوع است
چون نوشیدن شیر قهوه
در ساعت پنج عصر یک روز سرد زمستان
روح تو
به گیاه هرزه ای می ماند
که بی پروا شاخه ها و گل های ریز خود را
به اطراف پراکنده است
من این پیاله ی گرم و خوشبو را سر می کشم
و صورت خود را
در شاخ و برگ های وحشی روح تو
پنهان می کنم.
"بیژن جلالی"
واقعا من موندم آقای بیژن جلالی چی پیش خودش فکر میکرده وقتی این شعر رو نوشته . شعری که واقعا با زور میشه اسم شعر روش گذاشت. حالم بد شد...
http://bourse20.persiangig.com/gipsyking.swf
http://cdn.coolsmileypack.com/content/animations/cry_baby.swf
http://upload.tehran98.com/img1/6gk1cznp280jnb6t4a4b.swf
درود بر پسری از جنس زمین
به دنبال کلمه ای گشتم تا حس ناب تشکر را بیان کنم؛نیافتم؛ولی با قلبی اکنده از خدا؛بهشت را برایت آرزومندم؛امین
به به...
به به...