کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

می توانم در اندوه دست و پا بزنم

می توانم در اندوه دست و پا بزنم

در همه ی برکه هایش

به آن عادت کرده ام

اما کوچک ترین تکان خوشی

پاهایم را سُست می کند

و همچون مستان راهم را نمی شناسم

مگذار کسی خنده ای کند

مستی ام از آن شراب تازه بود

همین!

 

قدرت چیزی نیست جز درد و رنج

ناتوان، و اسیر نظم و انضباط

تا وقتی که سنگین شود و سرنگون

به غول ها اگر مرهمی دهی

مانند انسان ها ضعیف و ناتوان می شوند

اما کوهی اگر بر دوششان نهی

آن را برایت حمل می کنند!

 

"امیلی دیکینسون"

ترجمه: ملیحه بهارلو

http://adabi.persianblog.ir/post/122/

نظرات 1 + ارسال نظر
خاتون دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 07:58 ب.ظ http://ghobaaar.blogfa.com/

" امید " چونان پرنده ایست
که در روح آشیان دارد
و آواز سر می دهد با نغمه ای بی کلام
و هرگز خاموشی نمی گزیند
و شیرین ترین آوایی ست که
در تندباد حوادث به گوش می رسد
و توفان باید بسی سهمناک باشد
تا بتواند این مرغک را
که بسیار قلبها را گرمی بخشیده
از نفس بیندازد
من آنرا در سردترین سرزمین شنیده ام
و بر روی غریب ترین دریاها
با این حال ؛ هرگز ؛ در اوج تنگدستی
خرده نانی از من نخواسته است .

امیلی دیکنسون

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد