هر شب
خوابِ تو را میبیند،
دیر فهمیدم
که تمامِ اتفاقهای عاشقانهی جهان
فقط رویِ تختخوابهایِ
تک نفره میافتند!
"نسترن وثوقی"
---------------------------------------------------------------------
دفتر عشق:
وقتی شهامت دوست داشتن او را نداشته باشی
دیر یا زود سر و کله یک فرد شجاع پیدا خواهد شد!
"ناشناس"
مثل اشیایی که در گوشه انبار تاریک افتاده اند
نمی توانم از خواب بلند شوم
کجایید ای دلایلی که
مر از خواب بیدار می کردید
چرا باز نمی شوی
ای دری که ناگهان باز می شدی
چرا برصورت من نمی تابی
ای نوری که ناگهان می تابیدی!؟
کجایید ای صداهای پاها!؟
نمی توانم از خواب بلند شوم...
..رسول یونان..
خیلی قشنگ و تاثیرگذار...ممنون
نیمای عزیز مثل همیشه انتخاب خیلی زیبایی بود
خیلی زود میفهمی
همهچیز را در آغوش من جا گذاشتی
مثل مسافری
که تمام زندگیاش را
در یک ایستگاه بین راهی جا میگذارد!
نسترن وثوقی