کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

باید به موقع می‌خوابیدم

برای چشم به خوبی زیبایی

برای گوش به خوبی لالایی
و برای دل به خوبی هدیه ...
تو از کجا می‌آیی ای پری؟
راه گم کرده ای بر این خاک،
یا مسافری؟
و من باید به موقع می‌خوابیدم
تا خواب تو را می‌دیدم ...
پیامبر عشق تو
این همه که از تو می‌گویم
بیهوده نیست
هر کس که به چیزی یقین کند
می‌خواهد تمام عمر
و هر کجا
پیامبر این یقین باشد ...
 

"آنتوان دوسنت اگزوپری"

نظرات 1 + ارسال نظر
نادم پنج‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:02 ب.ظ http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

گاهی قصد رفتن می کنم... قصد گریز از تو... از این عشق...

دوست دارم بار و بندیل این دل را جمع کنم و بکوچم از دیار دامنگیر این احساس!

دوست دارم آنقدر از تو دور شوم گه دیگر نه صدایی باشد و نه تصویری از تو و نه خاطره ای... آنقدر دور شوم که انگار نبوده ای هرگز!

اما افسوس که پای گریز ندارم و صیدی را مانم که انس گرفته به دام صیاد!

پاهایم سست تر و قلبم وابسته تر از آنست که رفتن را تاب بیاورد!

اصلا کجا بروم که نباشی؟!

تو همه جا هستی... همیشه با منی!

عکست در قاب ذهنم می درخشد و صدایت، نوای دلنشین زندگی ام شده!

و حضورت گویی بهانه ی بودنم گشته!

نه! گریز از تو ممکن نیست؛ گویی باید از خودم بگریزم تا از تو دور شوم!

مرا توان گریز نیست که مبتلایت گشته ام!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد