گم شده ای
راس ساعت دو صفر و دو صفر دقیقه
که پیدا شوی شاید...
نگرانی ام از نیمه شب است و سرما
و تابلوهایی که نکند با باد چرخیده
باشند!
پیاده رو ها را به کفش هایت مبتلا
نکن
بگذار پا نخورده بماند این برف
و به راه های بهتری فکر کن
مثلا
همین جا توی آغوش من هم*
می شود گم شوی
راس هر ساعتی که دلت خواست
که پیدا شوی شاید.
"مهدیه لطیفی"
20 دی ماه 1389
از کتاب: برف روی خط استوا / نشر فصل پنجم / چاپ اول، 1391 / صفحه: 30
منبع: وبلاگ خانم مهدیه لطیفی
---------------------------------------------------------------------
* پی نوشت:
این مصرع در کتاب، بدین صورت است:
«همین جا توی پیراهن من هم»
یعنی به جای "آغوش" از "پیراهن"
استفاده شده!
نمیدونم آیا این تغییر به سلیقه شاعر تغییر بوده و یا فیلترهای وزارت ارشاد ...!؟
در هر حال بنظر بنده شعر با همان "آغوش" زیباتر بوده.
پیراهنم دوست داشتم
شعر قشنگیه با هردو واژه هم همچنان لطیفه
با نظرتون به شدت موافقم آقا نیما
گفتی: دوستم بدار
راه دوری نمیرود.
ولی رفت
ولی رفتی
محمد درودگری
چه انتخاب زیبایی! :)
سلام و ممنون به خاطر وب لایگ خوبتون می توانید شعرهای من در صفحه فیس بوکم دنبال کنید و در صورت تمایل در وبلاگ استفاده کنید.
https://m.facebook.com/mohsen.hoseinkhani.39?ref_component=mbasic_home_header&ref_page=%2Fwap%2Fhome.php&refid=7
سلام آقا نیما میشه منو لینک کنین منم لینکتون میکنم
بسیار شعر های لطیفی دارن خانم لطیفی
بسیار عالی بود دوست خوبم واقعا زیبابود امیدوارم لایق نظر شما درمورد وبم باشمhttp://nanlestan.blogfa.com/