این صبح، این
نسیم، این سفرهی مُهیا شدهی سبز، این من و این تو، همه شاهدند
که چگونه دست
و دل به هم گره خوردند... یکی شدند و یگانه.
تو از آن سو
آمدی و او از سوی ما آمد، آمدی و آمدیم.
اول فقط یک
دلْدل بود. یک هوای نشستن و گفتن.
یک بوی دلتنگ
و سرشار از خواستن. یک هنوز باهمِ ساده.
رفتیم و
نشستیم، خواندیم و گریستیم.
بعد یکصدا
شدیم. همآواز و همبُغض و همگریه، همنَفس برای باز تا همیشه با هم بودن.
برای یک قدمزدن
رفیقانه، برای یک سلام نگفته، برای یک خلوتِ دلْخاص، برای یک دلِ سیر گریه کردن ...
برای همسفر
همیشهی عشق ... باران!
باری ای عشق،
اکنون و اینجا، هوای همیشهات را نمیخواهم
... نشانی
خانهات کجاست!؟
تهران، اسفند ۱۳۷۴
از: سید علی
صالحی
مقدمه کتاب: "نشانی ها"
------------------------------------------------
نام
کتاب: نشانیها
ناشر:
انتشارات دارینوش
تعداد
صفحات: 48 صفحه
چاپ
اول: 1374
--------------------------------------------------------------------------
+ کتاب «نشانیها» سیدعلی صالحی واقعا بی نظیره. از مقدمه زیبایش گرفته تا تک تک نشانی ها...
همه آثار استاد ارزشمند هستند اما به شخصه این مجموعه ها را بیشتر می پسندم:
نشانی ها / دیر آمدهای ریرا / عاشق شدن در دی ماه / آخرین عاشقانههای ریرا
------------------------------------------------------------------------
پی نوشت (94.11.21):
+ دانلود دکلمه این شعر با صدای خانم "آ.رها"
موافقم.
عاشقانه دوستشون دارم.استاد،ری را و تمام نشانی هارو.
دلم واسه درست کردن یه آدم برفی
خیلی تنگ شده
یه آدم بدون درد...
شعراتون عالین
پاینده باشین
بسیار زیبا..ممنون آقا نیما واقعا خسته نباشید/