کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

دلم مرد می‌خواهد...

دلم

مرد می‌خواهد
نابینا
خط بریل بداند
فصل به فصل
تنم را بخواند
بازی‌های ادبی‌ام را کشف کند
دستش را بگیرم
بازو به بازو
دنیا را برایش تعریف ‌کنم
چشمش شوم
عصایش
و تمام زشتی‌ها‌ی جهان را
برای او
از قلم بیندازم.

 

"سارا محمدی اردهالی"


برگرفته از وبلاگ: My Solitude

------


درباره شاعر:

سارا محمدی اردهالی (زاده دی ۱۳۵۴ در تهران) شاعر، کارشناس پژوهشگری علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی و کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی است. او یکی از بنیانگذاران وب‌گاه آینه است و بعضی شعرهایش را در وبلاگ خود، پاگرد منتشر می‌کند.

آثار منتشر شده:

    روباه سفیدی که عاشق موسیقی بود - آهنگ دیگر - ۱۳۸۷

    برای سنگ‌ها - نشر چشمه - ۱۳۹۰

    بیگانه می‎خندد - انتشارات مروارید - ۱۳۹۲

  (برگرفته از ویکی پدیا)

وبلاگ شاعر:

http://pagard.ayene.com/

نظرات 6 + ارسال نظر
سمانه شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:05 ق.ظ

گناه نکرده تعزیر میشوم!
حال آنکه تو
با هزار شیشه شراب در چشمانت
آزادانه در شهر قدم می زنی...

من پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.doorenazdik.blogfa.com

یعنی با بعضی از پستاتون میرم تا اوج .
مثله این پست .

آروشا پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:04 ب.ظ http://arooshaa92.persianblog.ir

زیبا بود..

roya پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:19 ب.ظ http://romantick.blogfa.com

باور کنی یا نه

این یک خیالبافی شاعرانه نیست



هر باد مشتی از عطر توست

که پاشیده می شود به صورتم...

بارانی هم که می بارد...

چیزی نیست...

من روی سرد بودن عطرت

با خدا شرط بسته بودم...


بهناز باغساز

سمفونی آغاز پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:30 ق.ظ http://samfonieaghaz.blogfa.com/

خالی تر از سکوتم ، از نا سروده سرشار
حالا چه مانده از من ؟... یک مشت شعر بیمار
انبوهی از ترانه ، با یاد صبح روشن
اما... امید باطل... شب دائمی ست انگار
با تار و پود این شب باید غزل ببافم
وقتی که شکل خورشید ، نقشی ست روی دیوار
دیگر مجال گریه از درد عاشقی نیست
بار ترانه ها را از دوش عشق بردار
بوی لجن گرفته انبوه خاطراتم
دیروز: رنگ وحشت ، فردا: دوباره تکرار
وقتی به جرم پرواز باید قفس نشین شد
پرواز را پرنده ! دیگر به ذهن مسپار
شاید از ابتدا هم تقدیر من سفر بود
کوچی بدون مقصد از سرزمین پندار
از پوچ پوچ رویا ، تا پیچ پیچ کابوس
از شوق زنده بودن... تا خنده ای سرِ دار

جام امید در همه ایام زهر داشت پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:22 ق.ظ http://www.ghasedakekavir.blogfa.com

فصل به فصل
تنم را بخواند

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد