دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
در قنوتم ز خدا «عقل» طلب می کردم
«عشق» اما خبر از گوشه ی محراب گرفت
نتوانست فراموش کند مستی را
هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می شود از حافظهی آب گرفت؟!
"فاضل نظری"
این شعر های حافظ، خیلی خوب بودند
من که از شعر هایش خوشم امد:
فاضل عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی
مرسیییییییییییییی. سربزنی خوشحل میشم . نظر یادت نره هااااااا!
واقعا شعرهای زیبایی در و بلاگ قرار دادی.

خیلی توپ بودددددددددددد



خیلی قشنگ بود
راستی مصرع دوم بیت اول اینجوریه:
آه زائینه که تصویر تو را قاب گرفت
به منم سر بزن خوشحال میشم
عالیه
سلام وب زیبایی دارین خوشحال میشم به وبم سر بزنید.
با همه ی بی سروسامانیم
باز به دنبال پریشانیم
طاقت فرسودگیم هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنیم
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام با عشق بسوزانیم
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانیم
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیم؟
حرف بزن! ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانیم
سلام
انتخابات زیادی قشنگن و دل میبرن ... فکر دلای مارو بکن ما بی دنگ می دنگیم ...
دل خوش عشق شما نیستم ای اهل زمین
به خداوند که معشوقه من بالایی است
این غزل نیز دل تنگ مرا باز نکرد
روح من تشنه یک زمزمه نیمایی است
هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد
که من این وقع ندارم که گرفتار تو باشم