دلم برایت تنگ شده
باید ببینمت
باید صدایت را بشنوم
بشنوم که صدایم می زنی
که اسم مرا با تاکید بر زبان می آوری
باید بشنوم که می خندی
که زندگی را دوست داری
که سختی ها را به هیچ می گیری
که دوری برایت معنی ندارد
باید صدای کفشهایت را بشنوم
آن وقار و آرامش نهفته در هر قدمت را
باید دستانت را ببینم
وقتی پرده را کنار می زنی
وقتی گلهای تازه در گلدان می گذاری
وقتی ساز می زنی
باید چشمهای قهوه ای رنگ را ببینم
وقتی به بازی کودکی نگاه می کنی
وقتی نقاشی های دخترت را نشان می دهی
وقتی وسط یک پرتقال، بچه پرتقالی می بینی
وقتی به دیدارت می آیم
و می خواهم مرا به نام بخوانی
وقتی می بینی زخمهایم از دیدار تو خوب می شوند
وقتی می بینی دوباره می خندم
دوباره ساز می زنم
دوباره گلهای تازه را در گلدان می کارم
وقتی دیگر دلتنگ نیستم!
"نیکی فیروزکوهی"
چگونه دلم تنگ نشود
برای شبی که پر ستاره تر
خانه ای که خلوت تر
تویی که زیباتر
منی که دیوانه تر
و بستری که کوچکتر بود.
"عباس صفاری"
دلتنگ توام جانا هردم که روم جایی
با خود به سفر بردم یاد تو و تنهایی
"فاطمه صالحی"
متن کامل شعر در ادامه مطلب
دلتنگی
یعنی فکر کردن به پرواز
به خندههای بیدلیلت در راه خانه
نگاههای "مال خودمی"ات در جمع
دلتنگی
یعنی کش رفتن آدامس جویده ات
و غوطهور شدن در طعم لب هات
دلتنگی
یعنی چشمهای تو امشب سرخ بود
و چشمهای من خیس...
"عباس معروفی"
می خواهی
دلتنگت نباشم
انگار که بخواهی،
شیروانیهایِ "رشت" خیس نباشند.
انگار که بخواهی
زمستانهایِ "الموت" سرد
انگار که بخواهی
پاییزهای روستای چنار "کاشان" زرد.
دنیا اما کاری به خواستنِ هیچکس ندارد.
من هم سالهاست
می خواهم کنارم باشی.
"لیلا کردبچه"
دلتنگی
قوی ترین،
واقعی ترین
و زیباترین حس دنیاست.
خوش بخت ترین آدمها کسانی هستند
که کسی را در زندگی
و جایی در قلبشان دارند
برای دلتنگ شدن.
هر بار که قلبم در سینه می لرزد.
هر بار که عطش دیدار دوباره تو
نفس گیرتر از روزهای قبل می شود.
هر بار که مست لحظه های با تو هستم
فکر می کنم چقدر خوشبختم ....
"نیکی فیروزکوهی"
برگرفته از کانال: باران دل
@baran_e_del
آمدم یاد تو از دل
به برونی فکنم
دل برون گشت
ولی یاد تو با ماست هنوز ...!
"مهدی اخوان ثالث"
برگرفته از کانال: باران دل
@baran_e_del
دلتنگ شده ام!
به
من بیاموز
که
ریشه ی عشقت را
از
ته بزنم.
به
من بیاموز
که
اشک
چطور
جان می دهد
در
خانه چشم.
به
من بیاموز
که
قلب چگونه می میرد
و
دلتنگی
خود
را می کشد.
"نزار قبانی"
به بدرقه ات
من آب ریختم
و هنگامى که رفتنت را تماشا مى کردم
دیدم تمام درختان کوچه
وقتى از کنارشان رد مى شوى
پشت پایت برگ مى ریزند
و تمام پرندگان زمین
وقتى از مقابل شان مى گذرى
پر مى ریزند
تو رفتى...
همه تنها شدیم
من
درخت ها
پرنده ها ...
"علیرضا روشن"
برگرفته از کانال: دیوارنامه
@DivarNaMeH1358
بعد از تو
تا همیشه
شب ها و روزها
بی ماه و مهر می گذرند از کنار ما
اما ...
پشت دریچه ها
در عمق سینه ها
خورشید ِ قصه های تو
همواره روشن است ...
"فریدون مشیری"
دوست دارم
در این شب دلپذیر
عطر تو
چراغ بینایی من شود
و محبوبه شب راهش را گم کند
دوست دارم
شب، لرزان از حضورت
پایش بلغزد
در چاله ای از صدف که ماهش می خوانند
و خنده آفتاب دریا را روشن کند
اما نه آفتاب است و نه ماه
عصرگاهی غمگین است
و من این همه را جمع کرده ام
چون دلتنگ توام
"شمس لنگرودی"
من در سلول انفرادیِ تنم
بسیارمستعدِ آلوده شدن
به بی خوابی هایت شدم
این شب ها،
شب های بی بازگشتِ من به خودم ...
با خیالِ تو... بیداری را نقاشی می کنم
چه برمن گذشته؟
منِ مرا ندیده ای؟
بیدار می مانم تا تو را به خواب ببینم
شاید در آخرین دقایقِ بودنِ شب
آخرین خاطرهٔ بوسه ات
مرا به صبح بدوزد
ویروس نگاهت، درد به جانم می ریزد
و باز همان نگاه
درد از من می برد
تو کیستی؟
که مرا در خواب هایم بیدار می کنی!
حرف هایم را با نگاهی دیگر معنی کن
شاید این بار درست معنی شدم.
"راضیه خدابنده"
امشب
با خیال تو در این پیراهن هم آغوشم!
به خدا نوشتم ...
نسیم نوزد!
ماه تاب نتابد!
ستاره ها ندرخشند!
مرغ سحر نخواند!
چشمه نجوشد!
و یاس های باغچه عطر نیفشانند!
به خدا نوشتم...
صدای پایش در کوچه نپیچد!
خورشید راه فردا را گم کند!
و جهان بایستد از حرکت!
خدا پاسخ داد
تو پنجره را برایم باز بگذار
تا خلقت عشق را تماشا کنم...
باقی اش با من!
امشب با خیال تو ...
در این پیراهن عشق را خلق میکنم!
باقی اش با خدا!
"حامد نیازی"
بیا،
و مرا هم با خود بیاور از رویا!
بیا،
و دستم را بگیر تا گُم نکنم جاده ی برگشت را!
بیا،
که این سفر تنها به آمدن ختم می شود!
بیا و بگذار ماجرایمان شنیدنی شود
بگذار پرستوها از ما بیاموزند کوچِ حقیقی را،
بیا تا رویایی بنفش بسازیم
بیا تا آمدن معنا پیدا کند
برای باران
برای پاییز
برای عشق
بیا تا عشق بیاید
بیا تا خدا برایمان تمام شهر را آذین ببندد
تا برگها زیر پایت فرش شوند
و پاییز عاشقانه به جهانمان سلام کند
بیا تا نشان بدهیم به خدا
پاییز بی رنگِ بنفش زیبا نیست!
بیا و مرا هم با خود بیاور از رویا!
#حامد_نیازی
برگرفته از کانال:
@baran_e_del
نسبتم را با تمام اطرافیانم فراموش کرده ام
و تو بهتر می دانی
آدم های «بی وطن» راحت تر زمین می خورند...
دلتنگم،
با دست هایم که دست هایت را نگرفت
لکنتی از هزار واژه ی غریب را کنارِ هم وصله می کنم
و تو چگونه می توانی پشت پنجره ای که ایستادِه ای دلتنگم نباشی؟
و چگونه می توانی بلند شوی از خوابِ کسی که از تو برخاسته بود
بلند شوی، بلند شوی بروی و
دلتنگ چیزی که اسمش زندگی ست نشوی؟
و من چگونه،
چگونه توانستم
بی تفاوت به بغضِ چشمان کسی خیره بمانم
و در انبوهی از روزهای غریب گم شوم و
از درد آغوشی مبتلا به باران
در خود تمام نشوم؟
چگونه توانستم
بی تفاوت به بغضِ چشمان کسی خیره بمانم
که من نبود ...!
"امیرمحمد مصطفی زاده"
برگرفته از کانال:
@baran_e_del
خبرت هست که دلتنگ نگاهت شده ام
بی قرار تو و چشمان خمارت شده ام
خبرت هست دلم مست حضور تو شده
عاشق و شیفته ی زنگ صدایت شده ام
خبرت هست که باران بهارم شده ای
چون پرستوی مهاجر نگرانت شده ام
خط به خط زنده گی ام پر شده از بودن تو
خبرت نیست و شادم که فدایت شده ام.
"ناشناس"
دلتنگی
پیراهن نیست
که عوضش کنی و
حالت خوب شود !
دلتنگی گاهی
پوست تن آدمی ست ...
"معصومه صابر"
برگرفته از کانال:
@kafetanhay
آرام گرفته ام
آنقدر که دریا
می تواند با موج هایش
در آغوشم به خواب رود
بی آنکه آب در دلش تکان بخورد
آرام گرفته ام
و دیگر عبور هیچ فصلی
شب های دلتنگی ام را بلندتر نمی کند!
این را تنها زنی می فهمد
که هر شب
جای ناخن هایش
"دوستت دارم" های تاریخ گذشته را
از خاطرات یواشکی اش لاک می گیرد
زنی که دیگر
هیجان هیچ عاشقانه ای
عادتش را به تاخیر نمی اندازد!
"بهرام محمودی"