کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

در وصل تو - ابوسعید ابوالخیر

در وصل تو پیوسته به گلشن بودم

در هجر تو با ناله و شیون بودم

 

گفتم به دعا که "چشم بد دور ز تو"

ای دوست مگر چشم بدت من بودم؟

 

"ابوسعید ابوالخیر"


شعر مشابه از مولانا:

از روی تو من همیشه گلشن بودم

از روی تو - مولانا

از روی تو من همیشه گلشن بودم

وز دیدن تو دو دیده روشن بودم

 

من میگفتم چشم بد از روی تو دور

جانا مگر آن چشم بدت من بودم.

 

"مولانا"


شعر مشابه از ابوسعید ابوالخیر:

در وصل تو پیوسته به گلشن بودم

ای تلخ ترین

ای تلخ ترین حس شیرین عاشقی
تو را هرلحظه با بند بند وجودم هزاران بار می خواهم
حتی اگر هرگز و هیچوقت مرا نخواهی
تو را با همه بی مهری هایت می ستایم
حتی اگر مهرت برای دیگری باشد
تو را هردم و هرآن در خیالم تداعی می کنم
و بارها و بارها می بویم و می بوسم
حتی اگر دیدن روی زیبایت را تا آخرین نفسم از من دریغ کنی
تو را با همه دردها و غصه هایت
با همه اشک ها و هجرهایت
با همه زخم ها و تازیانه هایت
عاشقانه دوست دارم
و همچون خدایی می پرستم
حتی اگر تا آخر عمرم، سهم من از عشق تو
تنها خیال شیرینت باشد و بس
تو شاد باش و بخند
حتی اگر دلیل خنده ات ویرانی دل عاشقم باشد
تو شاد باش و بخند
حتی اگر لبخند زیبایت به قیمت مرگ آرزوهای شیرین و دیرینم باشد
تو شاد باش و بخند
حتی اگر دلیل شادی ات، پایان عمر و هستی ام باشد
تو فقط شاد باش و بخند
و من با شادی تو شادترین عاشق روی زمینم
ای تلخ ترین حس شیرین عاشقی.

 

"ناشناس"

از در درآمدی - سعدی

از در درآمدی و من از خود به در شدم

گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم

 

گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

ساکن شود بدیدم و مشتاق‌تر شدم

 

او را خود التفات نبودش به صید من

من خویشتن اسیر کمند نظر شدم

 

"سعدی"

 

"برگرفته از کانال شعر باران دل"

@baran_e_del


شعر کامل در ادامه مطلب 

  

ادامه مطلب ...

باد به باد می رسد - محسن حسینخانی

باد به باد می رسد

دوست داشتنش را آغوش می کند، می چرخد

ابر به ابر می رسد

دوست داشتنش را گریه می کند، می بارد

من به تو می رسم

دوست داشتنم را بوسه می کنم

می چرخم

می بارم.

 

"محسن حسینخانی"

از کتاب: یورتمه در دشت دلتنگی / نشر مروارید / 1400

 

غریزه - محسن حسینخانی

غریزه از اولین نسل ها به ارث می رسد

نیاکان من

تمام کوه ها، جنگل ها

تمام راه ها را برای یافتن محبوب شان دویده اند

حالا من به تو می رسم

و قلبم تند می زند.

 

"محسن حسینخانی"

از کتاب: یورتمه در دشت دلتنگی / نشر مروارید / 1400


دیوار - محسن حسینخانی

دیواری خالی بودم

آمدی

پیراهنت را آویختی بر من

و بخشی از تنهایی ام پوشانده شد

عکست را آویختی بر من

و خاطره ای به دنیا آمد

غمت را

شادی ات را ...

بمان

تا درد نکشد دلم

درد نکشد دیوارِ آویخته از میخ.

 

"محسن حسینخانی"

از کتاب: یورتمه در دشت دلتنگی / نشر مروارید / 1400


با جرعه ای ز بوی تو - حسین منزوی


با جرعه ای ز بوی تو از خویش میروم ...


"حسین منزوی"