+ دانلود دکلمه این شعر با صدای شاعر
محبوبم!
من هم دلم نمی خواهد
در ایستگاهی توقف کنم
که تحمل باران را ندارد
می خواهم سرم را از پنجره صبح بیرون بیاورم
و در تابستان نگاهت
به درختی تکیه دهم
که خانم جان
شب های جمعه
با دو مروارید درشت
که زیاد هم دوستشان نداشت
کنارش می نشست
و آیت الکرسی می خواند.
من هم از رنگ سبز
که این روزها خیلی زیاد در کوچه پیدایش می شود
خسته شده ام!
رنگی که سبزِ حیاتِ خانه ی خانم جان نیست
خانه ی خانم جان
با آن حوض آبی ِ سه وجب در سه وجبش
که شب های کوتاه تابستان
ماه می توانتست در پاشویه اش آواز بخواند
و چشم ماهیِ سیاه کوچکش را
به عمق دراز دریاها باز کند
می دانم، می دانم
تو هم از اینهمه رنگ
که بوی غروب و بانگ خروس را به خانه می آورد
خسته شده ای
حتی از چشم های میشی روشنت
که طعم کودکی آفتاب را دارد.
حالا گفتگو از بره های کهکشان و بوسه ی بامدادی و آواز چکاوک
ارزانی من و تو
که نیم شبها هم می ترسیم
مشتِ آبی از اقیانوس رویا برداریم
و به صورت هم بپاشیم.
محبوبم!
بگذار وقتی نه فردایی داریم و نه دیروزی
لااقل عاشق باشیم
ما که می دانیم
دیگر با مخمل صدای بنان
نمی توانیم زیر باران صبحگاهی راه برویم
و به شفیره ی کرم ابریشم، بگوییم پروانه
ما که می دانیم
آدمی اگر خانه زاد ستاره ی صبح هم باشد
همیشه آوازهایش از زندگی اش زیباتر است
ما که می دانیم
تاریکی، نه گناه آدمی، نه گناه پروانه ای ست
که به سایه ی انجیری پناه می برد
آری محبوبم!
ما می دانیم
در سمت تاریک جهان
شمشیرها هرگز برای گاو آهن شکسته نخواهد شد
و هر اتفاقی که در این جهانِ بزرگ بیفتد
ذره ای از زیبایی آزادی نمی کاهد
آه محبوبم!
شکوفه های گیلاس که رنگ گرفت
باران که بارید
پروانه که روی سینه ها ی تو خوابش برد
اردیبهشت که آمد
برای دانستن این همه سکوت
به متن غزل های عاشقانه سفر می کنم
به آفتاب
که در پیراهن تو خانه دارد.
از: محمد رضا رحمانی
----------------------------------------------------------------
+ دانلود
دکلمه این شعر با صدای شاعر
از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / مانی رهنما / 1385
++ پیشنهاد میکنم حتما دانلود کرده و گوش کنید. این شعر با صدای شاعر بسیااااااااار زیباست و شنیدنی. موزیک متن عالی این دکلمه، کاری ست از آقای پیروز ارجمند
میان این همه تاریکی، پاییز، خاکستر و کلمات مهجور
شادی تا چای عصرانه ادامه پیدا نمی کند!
حتی اگر مثل روزهای نخستین صدایم کنی
باید خیلی ساده باشم
که سراغ باغ را از باد بگیرم
می دانم، می دانم لازم نیست
نام رودی را بدانم تا بتوانم گریه کنم
و تو هیچ وقت نمی خواهی باور کنی
که مرگ سلطنتی ابدی دارد
و ما به احترام او کلاه از سر بر می داریم
و نمی خواهی برایم بگویی
چرا بعد از آمدن پاییز
خوشبختی و چشم های تو نایاب می شود!؟
حالا من چگونه بقعه بایزید را خواب ببینم
وقتی عمر عشق و رویا این قدر کوتاه است!؟
وقتی زمستان زودتر می آید و ما پایان جهان را نمی دانیم
لابد می خواهی بگویی حضور همیشه ی مرگ نگذاشته است
تا میان شب و روز فرق بگذاریم
باشد، این هم بهانه ی دیگری
برای نیامدن صبح از روزنه چشم های تو به خانه من
حالا اشک هایت را پاک کن
تا برایت از نسلی بگویم که کلید خانه اش را گم کرده است
از پاییز، که در روزهای دنیا راه می رود
و از مادرم،
که شب را زیر سپیدی گیسوانش پنهان می کند
تا من نترسم!
از: محمد رضا رحمانی
-------------------------------------------------
+ دانلود دکلمه این شعر با صدای محمد رضا رحمانی
++ این چهارمین شعر و دکلمهای هست که از آقای رحمانی عزیز پست میکنم. یکی از یکی زیباتر... پیشنهاد می کنم که این دکلمه زیبا رو هم حتما دانلود کرده و گوش کنید.
+++ جا داره که باز هم از خانم مریم نوربخش برای معرفی این شاعر و ارسال دکلمهها تشکر و قدردانی کنم.
بانو!
تو هم باید از این همه بهار ، که می آید و بی تأمل می گذرد
از این همه تابستان
که ترانه و اثر را به خاطر ندارد
از این همه تگرگ
که شکوفه و شادمانی را غارت می کند
و این مهتاب پریشان که بر پیشانی ما می ریزد خسته شده باشی
تو هم باید رویاهایت را در 7 سالگی گم کرده باشی
که با آمدن باران گریه ات می گیرد!
بانو!
چرا یک تقویم بی پاییز در همه ی دنیا پیدا نمی شود!؟
چرا در میان شکوفه های بادام هم، باد بال پروانه ها را می لرزاند!؟
چرا ما می ترسیم در روشنایی دنیا راه برویم!؟
چرا تو در تن پوش بهاریات نیستی بانو!؟
دلواپس تو نیستم
به خاطر بارانی که می بارد...
از: محمد رضا رحمانی
-----------------------------------------------
دانلود دکلمه زیبای "دلواپس تو نیستم" با صدای محمد رضا رحمانی
از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / مانی رهنما / محصول 1385 / آهنگساز: پیروز ارجمند
-------------------------------------------------
+ شعرهای آقای محمد رضا رحمانی منو بیاد اشعار دل انگیز نرودا میندازه! و حتی بار اول که دکلمه ها رو گوش دادم احساسم این بود که شاعر این اشعار، نرودا هست. اشعار قوی و بسیار زیبایی گفته آقای محمد رضا رحمانی برای این آلبوم. در عجبم از گمنامی این شاعر! شاید هم "هرچه درخت پربارتر، افتاده تر".
بانو!
ما میان پریشانی و سالخوردگی
گمشدن دوباره ی جهان را
گریه می کنیم
و این آفتاب بی رمق پاییز
گلوی هیچ پرنده ای را گرم نمی کند
اگرچه، آنقدر مهربان باشد
که تا آمدن شکوفه های سیب
در سبد بماند.
بانو!
هرچه سالخورده تر می شوی
رؤیاهایت شگفت تر می شود
و لبانت، عطرآگین تر
باور کن
مومیایی خاطرات را خاک هم نمی تواند پنهان کند
و من هنوز دلم می خواهد با نوازش نفسهایت
که آغشته ی مهتاب است
به خواب روم
و تو
به نجوا
از گشاده دستی عشق بگویی
از ستارگان گیسو دار
که به ملاقات باران می آیند
از نامیرایی ِ نیلوفر
و هم آغوشی نان و آزادی.
از: محمد رضا رحمانی
---------------------------------------------------
دانلود دکلمه زیبای "مومیایی خاطرات" با صدای محمد رضا رحمانی
از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / مانی رهنما / محصول 1385 / آهنگساز: پیروز ارجمند
+ با سپاس فراوان از خانم مریم نوربخش برای ارسال فایل صوتی
++ دانلود یک دکلمه دیگر از محمد رضا رحمانی
+++ از صبح دارم دکلمه های زیبا و بی نظیررررر این آلبوم رو گوش میدم و اشعارش رو تایپ و یا اصلاح میکنم. شعر، موسیقی متن و صدا... همه عاااااالی و بی نظیر. جالب اینکه در یکی دو سایت و وبلاگ نمونه هایی از اشعار این آلبوم رو پیدا کردم که پر بود از ایراد املایی و تایپی و حتی توهم! حیف از این شعرهای زیبا... حق اینه که در تایپ و نوشتنش خط به خط و واژه به واژه وقت گذاشت و بی نقص نوشت. بسیار زیباست. این آلبوم رو باید اورجینالش رو تهیه کرد. واقعا حق شاعر و همه دست اندکاران این آلبوم هست که بجز اجر معنوی اجر مادی و مالی هم از این اثر برجسته ببرند. امید که اینطور باشه و برده باشند.
----------------------------------------------------
نکته: از این شاعر خوش ذوق اطلاعاتی در اینترنت نیافتم! فقط این را بگویم که ایشان را با مرحوم محمد رضا رحمانی (1308-1370) متخلص به مهرداد اوستا اشتباه نگیرید. دوستان اگر اطلاعاتی درباره این شاعر گرانقدر دارند ممنون میشوم در اختیار بنده و خوانندگان وبلاگ قرار دهند.
بعد
از انتظار طولانی آسمان و تنگدستی زمین و سالهای ترس
برای ملامت
سقف های کوتاه و دلجویی چلچله های فروردین
به ملاقات تو
آمدم!
تا نامم را،
دلم را و واژگانم را به تو بسپارم...!
عرق پیشانیام
را بگیر
می خواهم دو
زانو در برابرت بنشینم
و تا حریر
پیراهنت را شاپرکها بیرون می آورند
دستی به
گیسوانت فرو برم
میان خنده
های تو ،
قرص ماه و کودکان بذر و بالهای شانه به سر آواز
می خوانند
تو، تمام آن چیزی هستی که من
به خواب دیده بودم
تو، دانه ی
خورشیدی ، مهربانی انگور
و من ، بی
آنکه ناخنهایم را به گاوآهن ببندم زمستان را سرافکنده خواهم کرد
تو صدایم
می کنی و پیراهنم پر می شود از بهــار...
من که همه
عمر، آسمان را به تردید نگریسته بودم
حالا می خواهم
چایم را در کهکشان شیری بنوشم
حبه ی قندی
تعارفم کن
این اتفاق
عجیب که در جان من افتاده است
خواب باغ را
در تاریکی هم سبز می کند...
"محمد رضا رحمانی"
برگرفته از وبلاگ:
----------------------------------------------------
دانلود دکلمه زیبای این شعر با صدای شاعر
از قطعات آلبوم "دلواپس تو نیستم" / آهنگساز: پیروز ارجمند / تنظیم: مانی رهنما / سال 1385 / ترک 12
+ با سپاس فراوان از خانم مریم نوربخش برای ارسال فایل صوتی
--------------------------------------------------------
پی نوشت (9 مهر 1392):
بین تمام شعرهایی که اخیرا خواندم و پست کردم (نمی تونم بگم از کی اما حداقل چند روز اخیر) از هیچ شعری به اندازه این شعر لذت نبردم و به دلم ننشست. دست مریزاد به آقای رحمانی.
----------------------------------------------------
پی نوشت مهر 1402:
بیوگرافی کوتاه از محمد رضا رحمانی:
محمد رضا رحمانی، زاده اسفند سال 1331 تهران. نویسنده، ویراستار، شاعر بازیگر و ترانه سرا.
آثار و کتابهای چاپ شده:
"بانوی اردیبهشت" / انتشارات همگام / 1375
"دانستن این همه سکوت" / انتشارات پاکان / 1377
"بانوی اردیبهشت و غزلی ناتمام" / انتشارات دنیای هنر / 1380
آلبوم صوتی "دلواپس تو نیستم" / با صدای محمدرضا رحمانی / آهنگ ساز دکتر پیروز ارجمند / تنظیم: مانی رهنما / 1385
و آثار بسیاری در قالب کتاب کودک و کتاب علمی و ترانه تیتراژ سریال های تلوزیونی مانند تب سرد.
میدونی"بهشت" کجاست؟
یه فضای ِ چند وجب در چند وجب!
بین بازوهای کسی که دوستش داری…
"شعر منسوب به حسین پناهی"
+ از آنجا که مطمئن نیستم، نوشتم منسوب به ...
------------------------------------------------------------------
+ دیروز با کلی تلاااااش و ترفنددددد بالاخره تونستم دکلمه زیبای "با مرجانها و خزهها" ی حسین پناهی -که موزیک زمینه سایت رسمی حسین پناهی هم هست - رو از جایی دربیارم و کانورت کنم و ... و امروز تقدیم به شما دوستان عزیز برای دانلود.
گوش کنید و لذت ببرید... شادی روح بلند زنده یاد حسین پناهی.
دانلود دکلمه زیبای "با مرجانها و خزهها" با صدای حسین پناهی
شعر "با مرجانها و خزهها": اینجا (پست 21 شهریور)
با مرجانها در عمق دریاها لرزیدیم
با کوسه ها خروارها تُن آب را باله زدیم
با امواج به ساحلها کوبیدیم
دنیای سرخ و سیاه خزهها را بر صخرهها روییدیم
با ابرها بارها با پرندهها بر شاخهی نارونها قاقار کردیم
ترکیدیم با انارها و سیرسیرکها
وزیدیم...
ترسیدیم...
درخشیدیم...
و درخشیدیم با ستارگان نیمه شب تا کجا... کجا !
میبینی؟ میبینی تا کجا میرفتیم و برمیگشتیم !
اکنون چنگ میزند بر نم روح انسانی رویاهایمان
خزههای سبز سفر
خیس باران به سوی پنجرههای مه گرفته سرازیر میشویم
میبینی تا کجا با آب آمدهایم!؟
با قایق بی پارو!؟
خوابم میآید...
نه
از عشق سخن گفتن برای آدمی هنوز خیلی زود است...
خیلی زود...
" حسین پناهی"
(مرجانها و خزه ها / از مجموعه: راه با رفیق / نشر دارینوش / 1390
--------------------------------------------------------------------
*امروز صبح، چهار پست آپ کردم که دو تاش از حسین پناهی بود. اما حیفم اومد که این شعر زیبا رو هم همین امروز پستش نکنم.
* دکلمه این شعر با صدای زنده یاد پناهی، به جرات میتونم بگم یکی از زیباترین دکلمههایی هست که تا به امروز شنیدم. از صبح تا حالا بارها و بارها گوش دادم و همچنان... و ... گاهی نمیشه احساس رو بیان کرد یا به قلم آورد. باید خود گوش کنید.
* جایی خوندم که این شعر (اشعار مجموعه "راه با رفیق") دو روز قبل از فوت پناهی ضبط شده و کامل شده بود!
* برای شنیدن دکلمه زیبای "مرجانها و خزه ها"با صدای زنده یاد پناهی به وبسایت رسمی حسین پناهی بروید: اینجا
(دکلمه در زمینه وبلاگ پخش میشود)
* فایل صوتی این دکلمه رو در گوگل سرچ کردم و نتونستم پیدا کنم. اگر کسی داشت ممنون میشم... (لینک دانلود رو بدید و یا به آدرس ایمیلم ارسال فرمایید). سپاس
+ زندگی نامه حسین پناهی هم در نوع خودش جالبه و خواندنش خالی از لطف نیست. اینکه زمانی روحانی بوده! و یا عضو سپاه پاسداران بوده و پایان زندگیاش که همچنان در هاله ای از ابهام است. خودکشی یا سکته قلبی!؟ ...
+ روایت یغما گلرویی از مرگ خودخواسته حسین پناهی: اینجا
+ آرشیو دکلمه های حسین پناهی در سایت تبیان: اینجا
---------------------------------------------------------------------------
پی نوشت (27 شهریور 92):
دانلود دکلمه زیبای "با مرجانها و خزهها" با صدای حسین پناهی
زیبا هوای حوصله ابری است
چشمی از عشق ببخشایم
تا رود آفتاب بشوید
دلتنگی مرا
زیبا
هنوز عشق
در حول و حوش چشم تو می چرخد
از من مگیر چشم
دست مرا بگیر و کوچه های محبت را
با من بگرد
یادم بده چگونه بخوانم
تا عشق در تمامی دل ها معنا شود
یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت
در تندباد عشق نلرزد
زیبا
آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را
احساس می کنم
آنگونه عاشقم که نیستان را
یکجا هوای زمزمه دارم
آنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است
زیبا
چشم تو شعر
چشم تو شاعر است
من دزد شعرهای چشم تو هستم
زیبا
کنار حوصله ام بنشین
بنشین مرا به شط غزل بنشان
بنشان مرا به منظره ی عشق
بنشان مرا به منظره ی باران
بنشان مرا به منظره ی رویش
من سبز می شوم
زیبا
ستاره های کلامت را
در لحظه های ساکت عاشق
بر من ببار
بر من ببار تا که برویم بهاروار
چشم از تو بود و عشق
بچرخانم
بر حول این مدار
زیبا
زیبا تمام حرف دلم این است
من عشق را به نام تو آغاز کرده ام
در هر کجای عشق که هستی
آغاز کن مرا
"محمدرضا عبدالملکیان"
--------------------------------------------------------------
محمدرضا عبدالملکیان ماجرای دکلمه ی اشعارش توسط خسرو شکیبایی را چنین نقل می کند:
« پائیز بود، پائیز ۷۴، آن اتاقک کوچک ۲-۳ متری در پاگرد طبقه ی دوم خانه ی واقع در خیابان ۱۴ امیرآباد، دکتر بود، خسرو بود و من بودم، شب های بیداری تا آن سوی نیمه شب، تا یکی دو گام مانده به سپیده دمان و شاید تا خود سپیده دمان. حدود ۲ ماه و چند شب در هفته. «مهربانی» باید متولد می شد. مرهمی بر زخم سال های جنگ و پس از جنگ. فکر اولیه از دکتر بود. دکتر دارینوش، انتخاب هم کرده بود، هم مرا ، هم خسرو را و متقاعد کرده بود هردو را. شعرها را وسط گذاشته بودم، هرچه داشتم. دو هفته ای طول کشید. دکتر انتخاب کرده بود، همه ی انتخاب ها پسند من هم بود، جز یک شعر، که سال ها پیش سروده بودم و اینک به سبب مجموعه شرایط از هوایش فاصله گرفته بودم، نمی خواستم. اما دکتر اصرار داشت، این اصرار و انکار، به داوری خسرو رسید، در یکی از همان شب ها، در همان اتاقک پاگرد خانه ی خیابان ۱۴ امیر آباد، خسرو سر در سکوت، برای خودش خواند. سپس سر برداشت، با همان لبخند دلنشین، نگاهی به دکتر و نگاهی به من، این بار با صدای بلند خواند:
زیبا
زیبا هوای حوصله ابری است
... »
(منبع: وبسایت رسمی محمدرضا عبدالملکیان)
------------------------------------------------------
دانلود دکلمه شعر "زیبا" با صدای زنده یاد خسرو شکیبایی
+ پیشنهاد میکنم که حتما دانلود کنید. بسیار زیباست!
"مدوسا "(Medusa)
مجالی نیست تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم
که گیسوانت
را یک به یک
شعری باید و
ستایشی
دیگران
معشوق را
مایملک خویش میپندارند
اما من
تنها میخواهم
تماشایت کنم
در ایتالیا
تو را مدوسا صدا میکنند
)به خاطر
موهایت(
قلب من
آستانه ی
گیسوانت را، یک به یک میشناسد
آنگاه که راه
خود را در گیسوانت گم میکنی
فراموشم مکن!
و بخاطر آور
که عاشقت هستم
مگذار در این
دنیای تاریک بی تو گم شوم
موهای تو
این سوگواران
سرگردان بافته
راه را نشانم
خواهند داد
به شرط آنکه،
دریغشان مکنی
"پابلو نرودا"
مترجم : دکتر شاهکار بینش پژوه
---------------------------------------------------------------
+ دانلود دکلمه زیبای این شعر با صدای رضا پیربادیان